پیامک عاشقانه و رمانتیک
پیامک عاشقانه و رمانتیک

مهری که تو را از تو رهاند، عشق است

اس ام اس رمانتیک جدید؛

شوقی که چو گل دل شکفاند، عشق است

ذهنی که رموز عشق داند، عشق است

مهری که تو را از تو رهاند، عشق است

لطفی که تو را بدو رساند، عشق است

چه کشیدم و چه دیدم

نشنیدم و ندیدم

که کسی کشیده باشد

ستمی که من کشیدم

الف را از ازل آغاز عشق است

ب بسم الله را اعجاز عشق است

از عطر نگاه باغ ها دانستم

نام دگر بهار  لبخند خداست

ابر بارنده به دریا می گفت

من نبارم تو کجا دریائی ؟

دریا در دلش خنده کنان گفت

که ای ابر بارنده تو خودت از مایی

شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست

پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی

بی احساس و بی عاطفه بودن

انسان را از واقعیت دور می کند

امیر احساسات باشیم نه اسیر آن

کاشکی پرنده پر نداشت

از پریدن خبر نداشت

درخت باغ آرزوش

دغدغه تبر نداشت

خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد

خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد

تو تنها نیستی خدا یارته

اون مهربون همیشه نگهدارته

بیا امروز به یاد کسی باشیم

تا فردا کسی به یاد ما باشد

بدترین گناه آن است که

به کسی که تو را راستگو می پندارد دروغ بگوئی

انجماد قلب ها را از خشک سالی چشم ها می توان فهمید

چشمی که گریستن نمی داند زیستن نمی تواند

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود

جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود

فردا که قیامت آشکارا گردد

هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود

تو شعر و شور باران شمالی

دل انگیزی  سراپا شور و حالی

به شالیزار قلبم باش باران

که می سوزد دلم از خشکسالی

در فراغت این دل من پیر شد

بله ای گو این دلم تبخیر شد

بر سرم دستی کشید آرام گفت

باز طفلک قرص هایش دیرشد

گفتم که فراق را نبینم

دیدم آمد به سرم از آنچه می ترسیدم

نوحی به هزار سال یک طوفان دید

من نوح نیم و هزار طوفان دیدم

آن گاه که نگاه کردن به عقب حاصلی

جز شکست به دنبال ندارد و در آن هنگام که

از نگاه کردنبه جلو واهمه داری می توانی به یکی از دو طرف نگاه کنی

تا ببینی بهترین دوستت آن جا کنارت ایستاده . . .

عاشقی را از قلیان باید آموخت

آتشی بر سر ، آهی ز دل و اشکی ز دامن دارد

سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم

از حسرت گل در صف گلزار بمیرم

درد است مرا ، کز غم هجران تو دلبر

باشی تو طبیب و من بیمار بمیرم

گل های بهشت سایبانت

یک دسته ستاره ارمغانت

یک باغ از گلهای نرگس

تقدیم وجود مهربانت

تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو

تو شدی زندگی من ، همه یادم شده تو

یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود

می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو

دستم از دستت جداست

این تمام ماجراست

دلخوشم شاید بیایی

فردا هم روز خداست

زیباترین غروب عاشقان

زیباترین سنگ دل یار

زیباترین مایع اشک

زیباترین ناله آه

زیباترین دف قلب تو

زیباترین کلام دوستت دارم

نه دیگرشعرمی خوانم نه دیگرشعرمی خوانی

نه دیگر قدر می دانم نه دیگر قدر می دانی

نه دیگرحرف های راست نه دیگرزندگی باماست

همان شد که دلت می خواست

دوست و دست بسیار است

ولی دست دوست اندک

خیلی ها نفرین می کنن  تلافی می کنن اما

نفرین من : الهی اونی که دوسش داری تنهات نذاره

تلافی من : میرم تا به اون برسی سر راهت نباشم

راستی ، قدر من دوستت داره . . . ؟

دلم از نرگس بیمار تو بیمار تر است

چاره کن درد کسی کز همه ناچار تر است

گر تو به او وعده دیدار ندادی امشب

پس چرا دیده من از همه بیدار تر است ؟

قلبى که فراموشت کنه قلب من نیست

هرگز فراموش کردنت تو فکر من نیست

اگر ای عشق پایان تو دور است

دلم غرق تمنای عبور است

برای قد کشیدن در هوایت

دلم مثل صنوبرها صبور است

دوستت دارم

به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم

زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم

ای قاصدک عشق ز معشوقم چه خبر

ای سفیر هرچه مسافر ز معشوقم چه خبر

گر بدیدی رخ زیبای معشوقه ی من

خبرش کن ز احوال دل غم زده ی من

مهربون گفتم که بفرستم برایت پیامی

که هم احوالی پرسم هم داده باشم سلامی

تو مرا فریاد کن ای هم نفس

این منم آواره ی فریاد تو

این فضا با بوی تو آغشته است

آسمانم پر شده از یاد تو

هر که دیوانه نشد از عشق تو عاقل نیست

آنکه نشناخت تو را معرفتش کامل نیست

از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است

از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است

این را بدان اگر در قلبی جای گرفتی

و عاطفه ای را به بازی عشق در آوردی

تا ابد در قلبی که دوستت دارد زنده خواهی ماند

همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد

غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد

گل بودم در ایام جوانی

جوان بودم نکردم زندگانی

خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست

که به بالینت بریزد و احساس را شکوفا کند

تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد

بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی

گفتمت نا مهربانی دم ز حاشا میزدی

دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا به سحر

کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی

کنار چشمه ای بودیم در خواب

تو بـا جامی ربـودی ماه از آب

چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا

تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

از خود خانه و کاشانه ای ندارم

اما در عمق آرزوی من این است

که در دل تو خانه ای داشته باشم

به مساحت یک قلب . . .

شبی پر کن از بوسه ها ساغرم

به نرمی بیا همچو جان در برم

تنم را بسوزان در آغوش خوش

که فردا نیابند خاکسترم

عشق از من و نگاه تو تشکیل می شود

گاهی تمام من به تو تبدیل می شود

چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی

جهانی عشق در من آفریدی

دریغا، با غروب نابهنگام

مرا در دام ظلمت ها کشیدی

مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان !؟

بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی

دیروز اومده بود دیدنم

با یه شاخه گل سرخ و همون لبخندی که همیشه آرزوش رو داشتم

گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ، ولی من فقط نگاش کردم

وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود

دیروز تمام خاطرات با تو بودن را دور ریختم

امروز هر چه می گردم خودم را پیدا نمی کنم

بغض کن اما نبار

خشک شو اما نریز

دیر کن اما بیا

این اس ام اس رو واست فرستادم و الان خوشحالم

چون می دونم اسمم روی صفحه گوشیت افتاده

حداقل یک ثانیه بهم فکر کردی

و این یک ثانیه برای من یک دنیاست

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم

و به اندازه هر برق نگاهت نگران

تو به اندازه تنهایی من شاد بمان

شهیدان را به نوری ناب شوییم

درون چشمه ی مهتاب شوییم

شهیدان همچو آب چشمه پاکند

شگفتا آب را با آب شوییم

از خدا خواهم شبانگه

دامن گل را بگیرم

تو برای من بمانی

من برای تو بمیرم

قلب مرا آتش زدی هدیه به تو خاکسترش

این دل وفادار تو بود اما نکردی باورش

پنج تا از بزرگترین کلمات : من نمی خوام از دستت بدم

چهار تا از دوست داشتنی ترین کلمات : تو برام مهم هستی

سه تا کلمه شیرین : تو رو تحسین می کنم

دو تا کلمه شگفت انگیز : دلتنگت هستم

یک کلمه که از همه مهمتره : تو

حال ما بی آن مه زیبا مپرس

آنچه رفت از عشق او بر ما مپرس

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست

نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر

نهادم آیینه ها در مقابل رخ دوست

هر چند پیر و خسته و ناتوان شدم

هر که یاد روی تو کردم جوان شدم

تو مگه باده فروشی که همه مست تو اند

تو مگه ساغر عشقی که همه معشوق تو اند

منشین با همگان ای گل زیبای دلم

که به ظاهر همه مشتاق و خریدار تو اند

بوسه یعنی لذت دلدادگی

لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه آغازی برای ما شدن

لحظه ای با دلبری تنها شدن

بوسه آتش می زند بر جسم و جان

بوسه یعنی عشق من با من بمان

بیا زندگی را بدزدیم

و در میان دو دیدار قسمت کنیم

زندگی را اشکی بیش نمی دانم

پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم

دوستت دارم

گلی دارم که تو گل ها غریبه

نه نارنجه و نه لیمو و نه سیبه

گلی دارم به دست کس نمی دم

خریدم گوهری و پس نمی دم

همیشه تلخ ترین لحظه ها را کسی می سازد

که قشنگ ترین لحظه را با او باور داشتی

داده ام دل به نگاری که خدا می داند

نه محبت نه مروت نه وفا می داند

کاش هرگز در محبت شک نبود

تک سوار مهربانی تک نبود

کاش بر لوحی که بر جان و دل است

واژه تلخ خیانت حک نبود

گلت خشک شد ولی هرگز نمرده

زمان بوی تو رو از خونه برده

دلم خوش بود میآیی یه شب تو خوابم

ولی چند ماهه که خوابم نبرده

چه روز دلخراشی و قتی خواستی جدا شی

قلبم و دادم دستت که عمری داشته باشی

ولی زدی شکستی بدون هیچ بهونه

عزیزم دل سنگت تو خاطرم می مونه

تو که در باور مهتابی عشق رنگ دریا داری

فکر امروزت باش به کجا می نگری ؟

زندگی ثانیه ایست

هیچ کس تنها نیست

ما خدا را داریم

گل فرستادم ، تو بو کن

اگر رفتم تو با گل گفتگو کن

اگر مردم فدای تار مویت

اگر ماندم  که باز آیم به سویت

تو از زیبا ترین نیلوفر من

بخوان غم را تو از چشم تر من

بدان این روی زرد از دوری توست

که سر بیرون زد از خاکستر من

میگن کلاغ ها خبر چین هستن

پس چرا خبر دلتنگی منو به تو نمی دن ؟

الهی خستگی هات دور دور شه

چشای دشمنات کور کور شه

الهی هر چی از دنیا می خوای

به یه چشم به هم زدن زود جور جور شه

زیباست وقتی قلبی داری که صاحبش خودت هستی

اما زیباتر آن است که دوستی داری که قلبش تو هستی

می دونی فرق تو با خون چیه ؟

خون میره  تو قلب و برمیگرده

اما تو از وقتی رفتی تو قلبم همونجا موندی

اگر یاد گلی کردی نگاهی بر رخ خود کن

اگر یاد خزون کردی نگاهی جانب ما کن

خدا را دوست دارم چون هرچه دارم از او دارم ، اگر عاشقم از اوست

اگر صادقم صداقتم از اوست ، اگر شادم شادیم از اوست

اگر زندگی می کنم زندگیم از اوست

وفای اشک را نازم که در شب های تنهایی

گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم

اشک من طوفان غم آرد به دل

خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز دل

دست هایت تکیه گاهم بود و نیست

عشق تو پشت و پناهم بود و نیست

حیف آن وقتی که عاشق شد دلم

چیز سبزی در نگاهم بود و نیست

عشق ، این سرمایه بازار دل

آب این روی سیاهم بود و نیست

یاد آن ایام مشتاقی بخیر

عاشقی تنها گناهم بود و نیست

عشق مثل میس کال می مونه

وقتی می خوای بگیریش وامیسته

اما دوستی مثل پیامکه چون میاد

تو اینباکست تا وقتی که خودت پاکش کنی

اندازه 100 گرم کراک دوستت دارم

زیاد نیست ولی حکمش اعدامه

عشقت کیه ؟

الف) من

ب) الف

ج) الف و ب

د) همه موارد

دوست دارمش مثل دانه ای که نور را مثل مزرعه ای که باد را

مثل زورقی که موج را یا پرنده ای که اوج را  دوست دارمش

هر خاطره زخمیست که من یاد تو باشم

هر یاد تو دردیست که بیمار تو باشم

آه ، آدرس ما رو نداری ؟ کوه دل ، میدان غم

خیابان وفا ، ایستگاه قلب ، مجاور فروشگاه عشق

عقب قلب های شکسته . . .

اگه عاشقی سر کوچه ایستادن است

تیر برق از همه عاشق تر است

تیر برقتم رفیق

خدایا من چه سازم ، خسته راهی درازم

نه فرهادم که مرد از داغ شیرین

نه ایوبم که با دنیا بسازم

یه شبی وقتی که خوابی چشاتو به خواب سپردی

خودم دلتو می دزدم به جای دلی که بردی

(اس ام اس جدید)

همچنین ببینید

شعر عاشقانه

(شعر) چه گُلی که بر نگینش همه نقش بی وفایی

( شعر عاشقانه ) تو بسوز شهریارا … سروده ای از استاد شهریار رهی از …