سخنان آندره موروا
(نویسنده و بیوگراف نویس فرانسوی)
ستایش، خود گونه ای از هدیه و ارمغان است.
*
نخستین ویژگی مورد نیاز یك مدیر، داشتن اراده است.
*
باید در هر كاری به امكان و عملی بودن آن كار ایمان داشت.
*
هدف آموزش و پرورش این نیست كه متخصص و اهل فن تحویل بدهد، بلكه هدف آموزش این است كه فكر و هوش عالی بسازد.
*
هر كاری كه با عشق و محبت آغاز می گردد، لذت بخش و سرورآمیز است، اما عشقی كه با كار آمیخته شود لذت اش بیشتر و مسرت و سرور آن افزونتر است.
*
بهتر است انسان میزان و مقدار كمی از امور را كامل فرا گیرد تا اینكه به طور متوسط مقدار زیادی از مواد را بیاموزد.
*
هیچ آموزشی بدون كاردانی مناسب نیست.
*
یك زن از نتایج زحمت های خود در تنظیم خانه كه دنیای كوچك كاملی است باید به همان میزان مغرور و مفتخر باشد كه یك رجل دولتی برجسته ای كه توانسته مملكتی را نظم و ترتیب بخشیده و سازمان دهد.
*
سرور و مسرت بسیار زیاد به دست آمده از كار خوب به حدی است كه می تواند جانشین تمام مسرت ها و خوشی های جهان گردد.
*
رازداری نقشی است كه حاضر جوابی و دانایی ویژه ی خود را لازم دارد، اما از همه جهت، مسرت انگیز و شعف آمیز است.
*
تا زمانی كه انسان گمان می كند وجودش می تواند برای جلوگیری از خطا و اشتباه مفید باشد باید در پست خود باقی بماند.
*
اگر یك معاون و یا قائم مقام به گونه ای قلبی نپذیرد كه مدیر مافوق او، دانستههای تجربههایش بالاتر از او است، هرگز نمی تواند خدمتگزاری درست باشد.
*
برای كار كردن كافی نیست كه انسان پشت یك میز بنشیند، بلكه باید خود را در هنگام كار از همه ی اندیشه های گوناگون پاس داشته و در امان نگاه دارد.
*
یك عشق بزرگ، به موجودات بسیار ساده قدرت و قابلیت تیزهوشی، از خودگذشتگی و اعتماد و اطمینان خاص می بخشد.
*
كسی كه با نیروی تمام دوست دارد و با قدرت كامل عشق می ورزد، می فهمد كه اگر لازم باشد باید خود را تازگی مجدد بخشد و دم به دم خویش را نو و نوتر نماید.
*
عشق نیاز به تجزیه كننده ندارد، بلكه برای بیان نیازمند شاعر است.
*
اگر ما دلدار خود را با ویژگی های خاص خودش برگزیده ایم، باید بگذاریم كه او در حركات و پرورش و نمو آزاد باشد.
*
بزرگترین رمز خسته نشدن، طبیعی بودن است.
*
كسی كه دیگری را دوست دارد و به راستی به او عشق می ورزد، هر روز تلاش می كند یك كشیش دهكده ای باشد كه دوست دارد همه شب خیابان های تنگ و پرپیچ و خم خود را طی كند و در محیط اندیشه و هوش و استعداد محبوب خود گردش نماید.
*
استعداد و ذوق همیشه برای زن و شوهر، تازگی و تجدد و تنوع پایدار و همیشگی ایجاد می كند.
*
همان گونه كه هر چیز تازه ای، جذابیت و تمایل بیشتری دارد، در برابر، از قابلیت فناپذیری بیشتری نیز برخوردار است.
*
بهترین كتابها و رمان های عاشقانه آنهایی هستند كه به آنها كه سزاوار حقیقی محبت و عشق اند، راه و رسم زندگانی را بیاموزند.
*
اگر زن درصدد تلاش و كوشش مجدد برای دور كردن مرد از شغل اش برآید، جز اینكه كینه و بغض مرد را به خود متوجه سازد نتیجه ی دیگری نمی گیرد.
*
مردی كه سزاوار گرفتن نام “مردی” باشد به كار خود بیش از همه ی جهان و حتی بیش از هر زنی كه او را دوست می دارد عشق می ورزد.
*
در رازداری، مسرت و سرور ویژه ی خودش نهفته است.
*
وقتی كه غذایی به عشق و محبت نرسد و بی قوت بماند، یا به خواب می رود و یا فنا می شود و یا به علت نقص كمك از مبدأ كمال و فراوانی دچار كاستی می شود.
*
كسی كه در دسترس و معرض دید و همنشینی قرار ندارد آسان می تواند مورد تحسین و ستایش قرار گیرد.
*
انسان همیشه در پی چیزی است كه از او دوری می جوید و رد می كند چیزی را كه به او تسلیم می گردد.
*
آگاه باشید! دوست داشتن و عشق ورزیدن را باید احساس كرد.
*
بهترین خلق و خوی، بردباری و متانت و به ویژه، خوش منشی و شوخ طبعی است كه توانایی و قدرت آن را دارد كه برای یك زن و شوهر خوشبختی فوق العاده به بار آورد.
*
تا زمانی كه كارت به انجام نرسیده، نباید از راهی كه برگزیده ای، از انحراف و تغییر جهت روی برتابی.
*
به راستی عبث و بیهوده است كه انسان از طبیعت چیزی را بخواهد كه به او داده نشده است.
*
برای مرد عمل، اندیشه با عمل درهم است، همان گونه كه برای یك شاعر، اندیشه با تصویر و نشانه های درهم و مربوط می باشد.
*
امید و رویای یك مرد عمل این است كه در زمانهای بی نهایت دشوار و در موارد پیچیده و سخت، نسبت به ادراك حیوانی و هوش فطری خویش اطمینان خاطر كامل به دست آورد.
*
یك مرد بزرگ عمل، به یك شاعر بایستی بسیار بیشتر نزدیك باشد تا به یك مؤلف دایره المعارف…
*
دانسته ها و آگاهی های ما جز در موارد لازم و مناسب از آنِ ما نیستند.
*
بهشت یك باغبان، باغ او است و بهشت یك نجار، میز كارگاه او می باشد.
*
با تمام وجود نسبت به كسی كه سزاوار و شایسته ی عشق شما به نظر می رسد سوگند وفاداری یاد كنید.
*
به هر اندیشه و هوش و ادراكی، غذای ویژه ی خودش را باید تجویز كرد كه مطابق با اشتهای آن اندیشه باشد.
*
جنگ و نبرد زندگانی باعث پایداری و قوت شما خواهد شد.
*
هیچ انقلابی نتوانسته است نیكبختی و خوشبختی جاودانه ی اجتماعی را تضمین كند.
*
هیچ پیروزی ای آینده ی ما را در نظر ما مشخص نمی سازد و نمی تواند باعث اعتماد ما به آینده ی دور و درازی باشد.
*
مسرت ها و خوشی های زندگانی در سنین پیری بسیار لذت بخش تر و گواراتر از دوران جوانی است.
*
برای مردمانی كه جز به تكمیل احساسات بشری نمی اندیشند، موسیقی پناهگاهی شایسته و ابزار سرگرمی مؤثری است.
*
یك مرد خردمند، پس از آنكه زمانی را صرف كار و تلاش ویژه ای كرد، بقیه ی عمر را جز صرف آسایش خویشتن و فرهنگ و تربیت خاص خود نخواهد ساخت.
*
فن و هنر پیری آن است كه انسان سالخورده خود را به منزله ی تكیه گاه زندگانی و به منزله ی مرد مورد اعتماد نسل های آینده قرار دهد، نه اینكه خود را در برابر جوانان به منزله ی یك دشمن و رقیب نمایان سازد.
*
قدرت و توان بیش از آنكه مربوط به سن و سال باشد، به تندرستی و سلامت وابسته است.
*
در بسیاری از زمانها، پیرمردان بهتر از جوانان، راه و رسم فرمان دادن و اداره كردن را می دانند.
*
مردمی كه آرام تر و كندتر پیر می شوند آنهایی هستند كه با فرهنگ و فرزانگی، دلیل و برهان زندگانی را درك نموده اند.
*
عیب و علت واقعی و اصلی پیری در ضعف جسمانی نیست، بلكه در بی علاقگی روحی است.
*
دگرگونی های پرشتاب و نوآوریهای شگفت انگیز دلیل پیروزی جوانی است و استقامت و پایداری، ثبات و استحكام سنن و عادت ها، دلیل بر حیثیت و شرف پیری است.
*
گرگ پیر تا زمانی كه قدرت آن را دارد كه طعمه ای به چنگ آورد و آن را از هم بدرد مورد احترام است.
*
درد حقیقی پیری در ضعف جسمانی نیست، بلكه در سهل انگاری و بی باكی روحی است.
*
طوفان، درد و تباهی را آشكار ساخته، اما او به هیچ وجه آفریننده ی تباهی و درد نبوده است.
*
آزادی، یك حق غیر قابل تصرف بشری نیست، بلكه یك پیروزی مورد پسند است كه باید هر روز این پیروزی و فتح از نو آغاز گردد.
*
یك مدیر پر توقع و جدی همیشه بیش از یك مدیر سهل انگار و سست، مورد علاقه و محبت زیردستان است.
*
مدیر واقعی و حقیقی به بشریت اعتماد نمی كند، اما به چند تن از مردان به تمامی اعتماد می كند.
*
در دنیا عده ی اندك شماری یافت می شوند كه می توان به آنها اعتماد كرد؛ باید گشت و اینها را یافت.
*
گاهی عامل زمان آنقدر مهم است كه باید تنها عامل روشن و فرضیه ی اساسی و اصلی برای پاسخ به مسأله قرار گیرد.
*
خونسردی، بزرگترین صفت برای كسی است كه امر فرماندهی را بر عهده گرفته است.
*
مدیر خوب می داند كه هیچ نتیجه ی مطلوبی هیچ گاه به دست نخواهد آمد.
*
یك مدیر حقیقی هیچگاه گمان و باور ندارد كه یك هدف كه برآورده شد، دیگر همه ی كارها جاودانه و منظم و روبه راه شده است.
*
برای همگان، حكومت كردن بر خانه از هر جای دیگر و هر امر دیگری دشوارتر است.
*
هیچ كاری ممكن نیست برای مملكت انجام گیرد، مگر اینكه هوی و هوس و خواهش های نفسانی و هیجان های روحی مانند عشق و خشم و جز آن در امور مملكتی راه نداشته باشد.
*
مرد اگر نمی خواهد در مرحله ی عشق و محبت خسته شود، باید با حسن نیت، اهمیت مقامی را كه عشق در زندگانی و حیات یك زن دارد درك كند.
*
هرم ها از رأس ساخته می شود و چیزی كه در معماری بسیار خطرناك است در اداره ی امور عمومی آسان به نتیجه می رسد.
*
هر عمل دسته جمعی وقتی درست رهبری نگردد دچار آشفتگی و بی نظمی می شود.
*
كار، از بین برنده ی كسالت و عیب و نیاز است.
*
شعر، گونه ای از حالت تاثر و هیجان است كه در آن حالت، آرامش و سكون به انسان دست می دهد.
*
صرف داشتن موهبت و استعداد كافی نیست، زیرا اگر آن را به حال خود رها كنند عقیم می ماند.
*
در ادبیات نیز مانند عشق نمی توان به گزینش دیگری اعتماد كرد. باید كه مؤمن و معتقد و وفادار باشیم نسبت به آنچه كه طبع و اندیشه ی ما می پسندد.
*
یك پیرمرد بدون اندوه و با نشاط هرگز بدون دوست و رفیق نخواهد ماند.
*
عشق پیرانه سر نیز می تواند آن قدر مؤثر و گیرا و همان اندازه صادقانه و صمیمانه باشد كه مهرورزی ایام جوانی، صادقانه و صمیمانه و مؤثر و گیرنده است.
*
هر عملی كه برای جوان گردانیدن و بازدارندگی از آشكار شدن پیری باشد یك عمل و رفتار ناشی از تمدن و مدنیت است.
*
فن پیر شدن عبارت است از جنگ و نبرد در برابر بدی ها و معایب پیری، كه در پایان زندگانی ما، یعنی دوره ی نیكبختی و خوشبختی ما پا به عرصه ی ظهور می گذارد.
*
رمز پاس داشتن چابكی و نرمی و ظرافت آن است كه انسان هیچ گاه ورزش را ترك نكند.
*
هر بشری می تواند در ژرفای اندیشه ی خود پناهگاهی بسازد و در آن جای امن، هر گلوله ی سنگین و گران و هر سخن نابجا و نیشدار و مسمومی را ناچیز شمرد.
*
اگر همه ی مردم می دانستند كه همه ی مردم از همه ی مردم چه چیزها كه نمی گویند، هیچ كس به هیچ كس سخنی نمی گفت.
*
برای اینکه دوست پیدا کنی باید خود را لایق و آماده دوستی بار بیاوری.
*
راز اینكه انسان را دوست بدارند، این است كه او دوست بدارد.
*
باغی كه خوب از آن مراقبت به عمل آمده است اگر مدت زمانی به حال خود رها شود، همه ی آن را علف های هرزه و بد فرا می گیرد.
*
چیزی كه بدون زحمت و رنج آموخته شود روزی فراموش می شود.
*
آنچه را كه دیروز انجام شده است امروز نیز می توان انجام داد.
*
در عمل، كسی كه خود را می گذارد تا بخورند اش، خورده می شود و می میرد، بدون اینكه اثری از خود بر جای گذارد.
*
به راستی تسلی بزرگی است كه كسی بتواند در زمان های درد و تنهایی و فراق، دست كم یك خاطره ی كامل درخشنده را به یاد آورد.
*
یك روح آرامش جو كه آرامش و مسالمت را در سراسر وجود خود احساس می كند، چه ترسی ممكن است به خود راه دهد؟
*
یكی از موارد اساسی آیین دلبری این است كه شخصی كه می خواهد محبوب باشد باید وقت بیشتری را صرف تربیت و فرهنگ خویش نماید.
*
عشق مانند آن بوته ی خاری است كه هرچه بیشتر در كندن آن از زمین تلاش شود، آن خارها بیشتر در جسم و گوشت طرف مقابل نفوذ و رسوخ می نماید.
*
كسی كه بخواهد همه كاره باشد هیچ كاره است.
*
بسیار اشخاص كم و نادری هستند كه با سرشت های مشخص بتوانند در برابر قدرت بلامنازع كه به آنها داده شده مقاومت كنند و به بیان دیگر، خود را گم نكنند.
*
ثروتها و نام آوریهایی كه زاده ی یك لحظه از عمر اند در یك لحظه از زمان فنا می شوند.
*
پیروزمندان! فراموش نكنید كه پیروزی های بشری همیشه نسبی و موقتی است.
*
هیچ رهبری نمی تواند قدرت خود را پاس دارد، مگر اینكه هر روز خود را سزاوار آن قدرت نشان دهد!!
*
افراد دانا کوشش دارند خود را همرنگ محیط سازند ولی اشخاص دیوانه سعی میکنند ،محیط را به شکل خود دراورند،به همین دلیل تحولات و پیشرفت اجتماع به دست دیوانگان بوده است.
*
ارتش بزرگ همیشه فرمانده ی خود را سرمشق عمل خویش قرار می دهد.
*
افراد بشر هیچ گاه نمی توانند به اقدامی مفید مبادرت ورزند و به عملی مشترك دست زنند، مگر اینكه یكی از میان آنان برخاسته و تلاش همه را هر لحظه به سوی هدف مشترك رهبری كند.
*
زن خوب، وزیر دارایی خوبی برای خانه است و در اثر لطف و مهربانی و بینایی و بینش او است كه بودجه ی خانه همیشه در تعادل است.
*
زندگانی، یك نمایش و سینمای همیشگی است. تماشاچیان صحنه ی زندگانی یكی پس از دیگری برمی خیزند و از سینمای زندگانی بیرون می روند.
(جملات حکیمانه)