اس ام اس غمگین و دلشکسته؛
آرام بگیر دلم
او بدون تو آرام است !
•
دردنوشته و دل نوشته ها
نام مستعار تمام زخم های من است !
•
به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم
حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !
•
•
در وصف حالم همین سه کلمه کافیست :
لبخندم درد می کند !
•
•
چشم که گذاشتم برو و هروقت خواستی برگرد
من تا بی نهایت شمردن را بلدم !
•
•
رفتگر هم با نفرت نگاهم می کند
انگار ریختن برگ ها هم تقصیر من است !
•
•
خودم را بردم به ایستگاه قطار
دورترین بلیت را خریدم و تا آخرین لحظه ماندم
و برایش دست تکان دادم !
•
•
خسته ام از دلداری های مجازی
دلم شانه های حقیقی می خواهد !
•
•
بغضمو وقت جدایی هی نگه داشتم به سختی
حتی واسه دلخوشیم هم دست تکون ندادی رفتی
•
•
محال است کسی مرا ببیند و سراغی از تو نگیرد
بس که چشم هایم لبریز از تو هستند !
•
•
یکی ازم پرسید منبع نوشته هات کجاس ؟
فکر می کنی گفتم بی اس ام اس ؟ نه …
گفتم زیاد دور نیس … بغضم !
•
•
بعضی درد دل ها گوش نمی خواهد
گوشه ی آغوش می خواهد !
•
•
در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند
حتی وقتی دستشان را می گیرم
دلت برای من نسوزد
من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد !
•
•
این جاهای خالی که نبودنت را به رخم می کشند
چه می دانند که من فرهادت شده ام
با تمام زنانگی ام و چه شب ها که خواب شیرینت را نمی بینم ؟
•
•
من هنوز ندیدم کسی رفتن بلد باشد و بماند !
•
•
چمدانت را که می بستی
مرگ ایستاده بود و نفس هایم را می شمرد
•
•
بلند شو و همراه کلاغ قصه ها به خانه ام بیا
اینجا یکی از بودهای قصه سال هاست
چشم انتظار آن یکی نبود نشسته است !
•
•
تنم لرزید وقتی لبخند غریبه
سردی نگاهش را آب کرد …
•
•
او رفت همین …
قصه ام کوتاه بود به سر رسید !
کلاغ جان تو هم برو شاید جایی دیگر قصه ای زیبا منتظرت باشد !
•
•
یکشنبه است اما حال و هوای جمعه را دارم
چند شنبه فرقی ندارد ، اگر نباشی هفته ام را خاکستری کرده ای
چه غریب و دلگیر است که تمام روزهایت را جمعه می یابی !
•
•
بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم !
•
•
قصه بگو تا بخوابم
امشب قصه آمدنت را می خواهم ، می خوانی ؟!
•
•
می دانم دیگر برای من نیستی
اما دلی که با تو باشد این حرف ها را نمی فهمد !
•
•
دلم تو را فقط و فقط تو را از میان این همه ضمیر می خواهد همین …
و باز هم تو نیستی حالا که باید باشی و این یعنی ته بدبختی من !
•
•
گاهی دور از چشم ابرها هم میتوان عاشق شد
میتوان بغض کرد ، میتوان بارید
گاهی دور از چشم مداد رنگی ها هم میتوان نقاش شد
میتوان آسمان داشت ، میتوان آبی شد
اما گاهی دور از چشم گذشته
نمی توان امروز را پشت هیچ فردایی پنهان کرد !
•
•
من بارها شماره ات را میگیرم
و کسی در گوشم مدام زمزمه می کند :
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !
و من برایش از تو ، از دلتنگی ها ، از اشک های بیصدا و از بی کسی هایم می گویم …
اما او سر حرفش می ماند لعنت به بخت سیاهم !
•
•
بوی فراموشی گرفته ام ، رنگ تنهایی
دلشکستگی ، بغض و خاموشی چیزی نیست
گمانم تاریخ مصرفم گذشته است !
•
•
کاش زندگی من هم مثل دوست داشتن های تو کوتاه بود !
•
•
باید بمیرم
تا شاید فاتحه ای معجزه دیدار شد !
•
•
بی واسطه به آغوشم برگرد
پیش از آنکه مرگ پا در میانی کند