امشب شب تولد من است
ولی چیزی برای ترکاندن ندارم جز بغض !
.
.
درخت احساسم سالهاست خشکیده است
دیگر تشنه ی هیچ محبتی نیست !
.
.
استغفار می کنم
از آن
” دوستت دارم ” هایی
که حرامت شد . . .
.
.
.
به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم
کاش “میفهمیدی” به مرگ راضی بودم وقتی که تب می کردم از ندیدنت !
.
.
.
به من شلیک کن
قبل از آنکه به دیگری بگویی : دوستت دارم !
.
.
.
قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
.
.
.
سخت است بغض داشته باشی
و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !
.
.
.
من نمی دانستم معنیِ هرگز را …
تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
.
.
.
من سرم درد میکند برای “دعواهایی” که با هم “نکردیم”
لعنتی ، چقدر مهربان رفتی !
.
.
.
دریا را بی خیال
زمین جواب نمی دهد
دیگر دل به آسمان زده ام !
.
.
.
این روزها مانند گلی شده ام که هر پروانه ای روییش می نشیند
و می رود بی آنکه قصه “عادت” را بفهمد !
.
.
.
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ… ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ… ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ…
ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !
ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ هیچکس ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ …
.
.
.
خدایــــــــــــــا
خورشید را ب من قرض میدهی ؟
از تو ک پنهان نیست ،
سرزمین خیالم دوباره یخ بسته است . . . !
.
.
.
در کنار ساحل دریای غم
قایقی میسازم از دلواپسی
بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت
یک مسافر از دیار بی کسی
.
.
.
غبـــــاری ک از تــــــو نشسته روی قلــــبم . . .
بارون چیــــه . . .
سیل نمیــــتونه بشوره !
(اس ام اس)