شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی را داشتی

اما حالا که به آن دعوت شده ای

تا میتوانی زیبا برقص

 

این یکی از تضادهای زندگی ما است

که آدم همیشه کار اشتباه را

در بهترین زمان ممکن انجام میدهد

 

حتی تظاهر به شادی نیز

برای دیگران شادی بخش است

 

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد

بهتر از آن است

که پست و بی عاطفه باشد

 

خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست

هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها

بنیان خانواده را نابود نکرده است

 

اگر روزی خیانت دیدی

بدان که قیمتت بالاست

 

آموخته ام … با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه

رختخواب خرید ولی خواب نه

ساعت خرید ولی زمان نه

می توان مقام خرید ولی احترام نه

می توان کتاب خرید ولی دانش نه

دارو خرید ولی سلامتی نه

خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره

می توان قلب خرید

ولی عشق را نه

 

آموخته ام …

که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است

که به من می گوید:

تو مرا شاد کردی

 

آموخته ام …

که مهربان بودن

بسیار مهم تر از درست بودن است

 

آموخته ام …

که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت

 

آموخته ام …

که همیشه برای کسی که

به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم

دعا کنم

 

آموخته ام …

که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد

همه ما احتیاج به دوستی داریم

که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم

 

آموخته ام …

که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد

فقط دستی است برای گرفتن دست او

و قلبی است برای فهمیدن وی

 

آموخته ام …

که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی

شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است

( زمزار