( آرشیو اس ام اس و پیامک سنگین )

یکدیگر را گم کرده ایم

تا یکی دیگر را پیدا کنیم

به همین سادگی …

بدنت را برای خود نگه دار

ذهنت را به من بسپار

که بدن های زیبا بسیارند و ذهن های

زیبا ، انگشت شمار ……

چه خوشبختست

خفاشی

که بر سقف زندگی میکند…

به گمانم دنیا

وارونه اش

قشنگتر باشد!!!…

از این تصمیم گرفتن های یک طرفه

از این “رفتن های به خاطر خودت”

از این آدم هایی که “به نام من” و “به کام خود”

عمل میکنند….

دل میبازم،

درست زمانی که بازیچه ای بیش نیستم!

بدون ِ شراب،  روبروی چشمهای تو! مست ِ مست… خراب!  … …

بازی کن!  با تمام ِ من!  با تمام ِ ناتمام ِ من!

آنقدر دروغ بگو تا شب تمام شود!

و من هنوز دیوانه وار باورت میکنم

وقت آمدنت

می بینی که چقدر مهربان است

“راه”  در بازگشتنت ببین

چگونه بر می گردد و  “هار”  می شود…

زخم میزنی…  چشمهایم را می بندم.

دل می سوزانی….  اعتراضی نمی کنم.

تَرکم می کنی….

بیصدا تَرَک بر میدارم.

تعبیر به سنگ بودنم نکن

عشق وادار به سکوتم می کند,,,,,,

معشوقه ای پیدا کرده ام

به نام  روزگار…

این روزها مرا در آغوش خویش

سخت به بازی گرفته است

ای کاش حوالی دل تو هم “بارانی” بیاید زمینی تر شود

بوی خاکی بلند شود

شاید کمی “عاشقم” میشدی باران به کنار….

لامصب این روزها “بهاریست

نبود تـــــــــو . .  فقط نبودنِ تــــــــو نیست !

نبودن خیلی چیزها هست !

ابرهای مست ولگرد در نبودنت دیوانه وار می بارند!

که روزی با نگاهی باورشان کرده بودی . .

حــــالا اصلا بی خیـــــــــال شهر ویران شده ام . .

تـــــــــو بگو ؟

با آسمان های دیگر چه باید کرد ؟؟؟

 ( زمزار )