شبم را بخیر کن

راز و نیازی عاشقانه با خداوند (متن زیبا)

(عارفانه ها)

راز و نیازی عاشقانه با خداوند (متن های زیبا از دکتر علی شریعتی)

خدایا ! عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.

خدایا ! به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف ارزانی کن

خدایا! رشد عقلی و عملی ، مرا از فضیلت ِ تعصب ، احساس و اشراق محروم نسازد

خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناخت ِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.

خدایا ! جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا رایگان ابزار قتاله ی دشمن ، برای حمله به دوست نسازد.

خدایا ! شهرت ،منی را که می خواهم باشم ، قربانی منی که می خواهند باشم نکند

*

*

خدایا !

در روح من اختلاف در انسانیت را

با اختلاف در فکر و اختلاف در رابطه با هم میامیز ،

آنچنان که نتوانم این سه اقنوم

جدا از هم را باز شناسم.

*

*

خدایا ! مرا به خاطر حسد ، کینه و غرض ، عمله ی آماتور ظلمه مگردان.

خدایا ! خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم

خدایا ! مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم

*

*

خدایا !

به من تقوای ستیز بیاموز

تا در انبوه مسئولیت نلغزم

و از تقوای ستیز مصونم دار

تا در خلوت عزلت نپوسم

*

*

خدایا !

مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان

اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن

لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و درد های عزیز بر جانم ریز.

*

*

خدایا!

مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….

که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…

که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد..

که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم

*

*

خدایا !

*

*

خدایا !

به من توفیق تلاش در شکست..

صبر در نومیدی..

رفتن بی همراه..

جهاد بی سلاح..

کار بی پاداش..

فداکاری در سکوت..

دین بی دنیا..

خوبی بی نمود…

عظمت بی نام…

خدمت بی نان..

ایمان بی ریا…

خوبی بی نمود…

گستاخی بی خامی…

مناعت بی غرور..

عشق بی هوس ..

تنهایی در انبوه جمعیت…

و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند…

روزیم کن

*

*

خدایا !

آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز

تا همه یقین هایی را که در من نقش کرده اند بسوزد

و آنگاه از پس توده ی این خاکستر

لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی

شسته از هر غبار طلوع کند

*

*

خدایا!

مرا از چهار زندان بزرگ انسان :«طبیعت»، «تاریخ» ،«جامعه » و«خویشتن» رها کن ،

تا آنچنان که تو ای آفریدگار من ،

مرا آفریدی ، خود آفرید گار خود باشم،

نه که چون حیوان خود را با محیط که محیط را با خود تطبیق دهم.

*

*

خدایا !

به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ

بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است

حسرت نخورم

و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم

*

*

نماز عاشقانه

( زمزار )

همچنین ببینید

گل بهاری

(شعر) گر گناهی کردم و دارم، خداوندا، ببخش

( اشعار زیبا – مناجات با خدا ) گر گناهی کردم و دارم، خداوندا، ببخش …