چشم زیبا

ز چشـم غمـزه دانستـم نباشـد این زمین جایم (الیار)

(غزل عاشقانه)
جام ساقی … الیار (جبار محمدی)
میســر شـد کــه من جـامی ز عشق او بپیمایم
فضــای خــانه ی  دل را دگــر با غــم نیالایـم
مرا این آرزو روزی که بر شاخ ثمــر بنشست
ســوار پـر شـدم تـا سـر بر اوج آسمـان سایم
رها گردان تو ای ساقی از این زندان جانکاهم
ز فـرط شــوق دیـدارت که زنجیر زمان خایم
بیـــا تـا زایـن در خاکی  بری این مرغ افلاکی
زچشـم غمـزه دانستـم نباشـد این زمین جایم
رســانی بر لبــم جــامی دگــر گر از می نابت
دگــر در این  تـن خاکــی نمـی پایم نمی پایم
بـه  لای رقعتــی  پیچـــان پیـــام آشنــایی را
نشـاطی ده مریدان را به”می آیم” به”می آیم”
تو هم الیــار! اگــر دانی هـوای قرب جانان را
زبـان اعتــراف آری کــه من مـرغــی ز بالایم
( زمزار )

همچنین ببینید

یا اباصالح

تو، معنى کلمات همیشه زیبایى

( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) بهار رویا … شعر از محمد عزیزى …