بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار امام زمان

( شعر برای امام زمان عج ) خـــــواندیم نـــامـــت را، آوازمـــان گـــل کـــرد … محمدرضا احمدی فر مجنــــون تــــر از لیـلـی، لیـلـی تــر از مجنون گــــشتیم دنـــبالـــت، در کــــوه و در هـــامون خـــــواندیم نـــامـــت را، آوازمـــان گـــل کـــرد دیدیم چشمت را، افسون شــــدیـــم افسون یک لحظه می خندیدیم، یک تحظه …

( شعر انتظار فرج امام زمان عج ) اگر برگردی … شعر از مرتضی کردی می شود پنجره ها باز، اگر برگردی و زمین غرقه ی آواز، اگر برگردی! باغ، باز آمدنت را به همه می گوید آه ، ای سرو سرافراز، اگر برگردی! باز می گردد آخر به زمین …

( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) بازآ که دل هنوز به یاد تو دلبر است … (مشفق کاشانی) بازآ که دل هنوز به یاد تو دلبر است جان از دریچه نظرم ، چشم بر در است بازآ دگر که سیه دیوار انتظار سوزنده ‌تر ز تابش خورشید محشر …

(شعری عاشقانه برای امام زمان عج) (شعر انتظار) بی تو ای راحت جان با دل شیدا چه کنم؟ بی تو ای راحت جان با دل شیدا چه کنم؟ با جهانی غم و حسرت من تنها چه کنم؟ عشق و بی تابی من مایه بدنامی توست با تو پاکیزه تر از …

( دلنوشته ای درباره امام زمان عج ) من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم … (مهدی بقایی) من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم! همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن مهدی درون غار …

 دلنوشته ای در فراق امام زمان عج از اشعار حاج غلامرضا سازگار (میثم) بـازآ قـرار دل‌ که به دل‌ها قرار نیست … (شعر انتظار) بـازآ قـرار دل‌ که به دل‌ها قرار نیست داغی به سینه سخت‌تر ازانتظارنیست هر گله‌ای به صاحب خود دارد اعتبـار مــا را بدون صــاحب خود اعتبار …

( اشعار ظهور امام زمان عج ) دعوی عشق کم کن، عشّاق بی قرارند … (غزل انتظار) این چشم ها که محروم از یک نگه به یارند بهتر که کور گردند، بگذار خون ببارند آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟ دعوی عشق کم کن عشّاق بی قرارند آنانکه یاد …

( دلنوشته های ظهور امام زمان عج ) بس است … ( محمد فردوسی ) آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف!ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده ام چه …

( اشعار شب های قدر درباره امام زمان عج ) آقا نیامد و دل ما همچنان شکست … ( علی اکبر لطیفیان ) مانند طفل در به دری گریه میکنم مثل گدای پشت دری گریه میکنم اشک مرا زمان گدایی ندیده اند این بار چون تو میگذری گریه میکنم حالا …

(اشعار فراق امام زمان عج) دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند … (دلنوشته) دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام و …