بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار زیبا

ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بی‌منتها … (مولانا)

حاکم گل‌ها

( غزلیات زیبا و عارفانه ) ای رستخیز ناگهان ، وی رحمت بی‌منتها … (مولانا) ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی مطلب …

بیشتر بخوانید »

برای لحظه ای خاموش ، خاموش ! … (کارو دردریان)

برگ لاله ها

( اشعار کوتاه و زیبا ) چو موجی خیره سر … (کارو دردریان) چو موجی خیره سر، کز ترس طوفان نفس گم کرده در پهنای سینه سر خود می زند در پیچش مرگ به موج افکن، پر و بال سفینه به قدری کوفتم با دست حسرت به درب باغ عشق بی زمینه …

بیشتر بخوانید »

مـن ز روز خلــقت آدم بـلائی گشته ام … (الیار)

شعر زیبا

( متن ها و اشعار زیبا ) بلائی … مـن ز روز خلــقت آدم بـلائی گشته ام با حسیــن از کربلا من کربلائی گشته ام خون هابیلم به دامن، تیغ حق اندر کفم فرق سرآغشته بر خونم، طلائــــی گشته ام درصف یکتا پرستان، همره هابیل و نوح هم به قــرآن …

بیشتر بخوانید »

نـور خــدا همیــشه، در هـر کجـا عیـان است … (الیار)

عاشقانه - شب و تنهایی

( اشعار عارفانه ) حق پرست … دیشب به خواب نوشین، چشم از جهان ببستم سـاقـی به پیشـم آمـد، بگرفت شست دستم بر حلقــه ی مریــدان گفتـا خوش آمدی جان پرسیدم از چه رویی، مـن مست مست مستم بــردم بـه بـاغ رضــوان آن ســاقی خــدایــی در جمــع خوبرویـــان، یک ســاعتی …

بیشتر بخوانید »

مرغ شهبـــالم ولــی محبــوس زنــدان تنم … (الیار)

شعر و دلنوشته زیبا

( غزل زیبا و دلنشین ) مرغ شهبال … مرغ شهبـــالم ولــی محبــوس زنــدان تنم بهرآزادی به دنیا این همه جــان می کَنـــم من به دنیا گفته ام هیهات اگر ســرخم کنم گر نبـودی حکــم او، می کندم این پیراهنم در جها ن و تار و پودش من خدا را …

بیشتر بخوانید »

بیــا ای صاحب هستی ، خزان دل بهـاران کن … (الیار)

گل زیبای بهاری

( شعر زیبا ) دعای جان … بیــا ای صاحب هستی خزان دل بهـاران کن درآن تخم از نشاط افکن، جمالت را نمایان کن به خون آلایَش از عشقت ز هر آلودگی پالا دل مــا را به رنــگ خود بیارای و بســامان کن دل مــا بود از اول صاف و …

بیشتر بخوانید »

ایا صیّاد رحمی کن، مرنجان نیم‌جانم را … (شاطرعباس صبوحی)

اشعار کوتاه

( غزل های زیبا و عاشقانه ) مسوزان … ایا صیّاد رحمی کن، مرنجان نیم‌جانم را بکَن بال و پرم، امّا مسوزان استخوانم را اگر قصد شکارم داشتی اینک اسیرم من دگر از باغ بیرون شو، مسوزان آشیانم را به گردن بسته‌ای چون رشتهٔ بر پای زنجیرم مروّت کن اجازت …

بیشتر بخوانید »

با یــار دلنـــوازم ایــام غـــم ســر آیـد … (الیار)

امام زمان عج

( اشعار عاشقانه و دلنشین برای امام زمان عج ) آستان جانان … رو خستــگی بدر کــن ماه منــور آید نـــور طــبیب جــانـم از روزن و در آید من پایکوب راهش گـردم ز شـادمانی دانـــم که یار خوبم چون شاه شهپر آید ســاقی بـده شـرابی از کوثــر حقیقت با یــار …

بیشتر بخوانید »

خوشا دردی! که درمانش تو باشی … (عراقی)

زیباترین شعرها

( شعر و دلنوشته ) خوشا دردی! که درمانش تو باشی … (عراقی) خوشا دردي! که درمانش تو باشي     خوشا راهي! که پايانش تو باشي خوشا چشمي! که رخسار تو بيند     خوشا ملکي! که سلطانش تو باشي خوشا آن دل! که دلدارش تو گردي     خوشا جاني! که …

بیشتر بخوانید »

من با نفس تو زندگی ساخته ام … (محمدعلی سپانلو)

شعر عاشقانه

من با نفس تو زندگی ساخته ام … (محمدعلی سپانلو) ( آرشیو دلنوشته ها ) من در نفس تو رمزها یافته ام من با نفس تو زندگی ساخته ام من در نفس تو یافتم میکده ای با خون ترانه ی تو در رگ هایم درخشک ترین کویر بی باران من در …

بیشتر بخوانید »