بایگانی/آرشیو برچسب ها : دلنوشته

دلــم افتــــاده ی درد است و درمانــی ندارد…(الیار)

گل زیبا

(اشعار زیبا و سروده های عاشقانه) تاب مهر… زخوناب دلــــم پر کرده جــامش را شقـایق از آن روزی که چشمم را گشودی بر حقایق دلــم افتــــاده ی درد است و درمانــی ندارد طبیبی باید این دل را؛ طبیبی چون تو حـاذق چکاندی ژاله از عشقت چـو بر دامـــان     جانم …

بیشتر بخوانید »

جملات عاشقانه احساسی

شاعرانه - عاشقانه

جملات عاشقانه احساسی (اردیبهشت ۹۴) دل شوریده ام افتاده در بند ‏ بنالم با دل شوریده تا چند؟ من و یعقوب هر دو گریه کردیم ‏ من از فرزند مردم،او ز فرزند . . . خوشبختی یعنی حرفی که توی دلته و نمی تونی بهش بگی رو خودش بفهمه و …

بیشتر بخوانید »

جملات عاشقانه

عاشقانه و زیبا

جملات جدید عاشقانه (اردیبهشت ۹۴) تنهایی ِ بعد از تو تنهایی ِ قبل از تو نیست … . . . رنگ پریدگی عکس هایم از نبودن توست … بیا، و یک رنگ و رویی به زندگی ام بده! . . . تو را نه عاشقانه و نه عاقلانه و نه …

بیشتر بخوانید »

جملات و دلنوشته های جدید عاشقانه

عاشقانه

جملات و دلنوشته های جدید عاشقانه هر کس بخواهد کاری را انجام دهد، راهش را پیدا میکند . . . و هر کس نخواهد، بهانه اش را . . . . . . می دانم زن ها همیشه، میلِ پنهانی دارند … میل به خوشگل شدن … (آنا گاوالدا) . …

بیشتر بخوانید »

گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود…(میثم)

شهادت امام کاظم ع

شعر و دلنوشته شهادت امام کاظم (ع) رمز آزادی توحید…(اشعار میثم) گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود رمز آزادی توحید به زندان تو بود دوستان اشک فشاندند به یاد تو ولی     خنده زن خصم گر از دیده گریان تو بود آه پنهان تو از محبس در بسته …

بیشتر بخوانید »

اشعار کوتاه و زیبای فریدون مشیری

فریدون مشیری

اشعار کوتاه و زیبای فریدون مشیری؛ گفت دانايي که: گرگي خيره سر، هست پنهان در نهاد هر بشر!… هر که گرگش را در اندازد به خاک رفته رفته مي شود انسان پاک وآن که با گرگش مدارا مي کند خلق و خوي گرگ پيدا مي کند در جواني جان گرگت …

بیشتر بخوانید »

تا کوچه ‏های کاظمین (دلنوشته و متن زیبا)

شهادت امام موسی کاظم (ع)

تا کوچه ‏های کاظمین دلنوشته و متن زیبا ویژه شهادت امام موسی کاظم (ع) تقویم، روی سیاه ‏ترین برگه‏ های خود ورق می‏ خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏ گردد؛ به شبی که غم، به شب‏ نشینی کوچه‏ های تاریک کاظمین آمده است. شب، خجالت …

بیشتر بخوانید »

بر خـدا بسپــرده ام دل، در دل طوفان غـــم…(الیار)

غم

(اشعار و سروده های زیبا) درمان غم… برخـدا بسپــرده ام دل در دل  طوفان غـــم گر چه هردم آورد هیجا، همی گُـردان غم کینــه ها چون برف بهمن می نشینـد بام دل تا بسازد سینه ام را عرصه ی جـولان غــم عمــری انــدر دام ظلمت، دربیـابـان ضــلال سینه ام شد …

بیشتر بخوانید »

چه کنـد با غم هجـران تـو این بلبل جـان…(الیار)

غمگین و دلشکسته

(اشعار و دلنوشته های غمناک) در غم هجران… چه کنـد با غم هجـران تـو این بلبل جـان کــی سـرآیـد به سرا پـرده ی غم دور زمان دل اگر باده زجـام تـو نگیــرد؛ چـه کنـد بی تو جانی نبرد؛ چونکه تویی چشمه ی جان پیر هجــران شده ام؛ منـتـظرم باد صبــا …

بیشتر بخوانید »

گشودی چشمه ی عشقی، به زیر طاق ابرویت…(الیار)

چشم زیبا

(شعر و دلنوشته زیبا و عاشقانه) طاق ابرو… گشودی چشمه ی عشقی، به زیر طاق ابرویت هَزارم کردی ای جانان، به باغی پرگل ازرویت چه دلها بردی ازدامن، به عرش عرصه هستی هـزاران دل ببستی تو، به هر تاری زگـیسـویت جهـانی واله آمـد از، کمالاتی کـه مـی بـخشـی چه جـانهایی …

بیشتر بخوانید »