بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار سلمان ساوجی

بلبلان اوصاف گل گویند و ما وصف رخت (سلمان ساوجی)

شعر بهاری

( شعر و دلنوشته ) بلبلان اوصاف گل گویند و ما وصف رخت … (سلمان ساوجی) نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب می‌کند، بنیاد مستوری مستوران، خراب غنچه مستور صاحبدل، نمی‌بینی که چون بشنود، بوی بهار، از پیش بردارد نقاب بوی عشرت در بهار، از لاله می‌آید …

بیشتر بخوانید »

خیال نرگس مستت، ببست خوابم را (سلمان ساوجی)

نرگس

( شعر زیبا ) خیال نرگس مستت، ببست خوابم را…(سلمان ساوجی) خیال نرگس مستت، ببست خوابم را کمند طره شستت، ببرد تابم را چو ذره مضطربم، سایه بر سر اندازم دمی قرار ده، آشوب و اضطرابم را نه جای توست دلم؟ با لبت بگو آخر عمارتی بکن این خانه خرابم …

بیشتر بخوانید »