داستانک آموزندهدیدگاهها برای (داستان) خانه ای با پنجره های طلایی بسته هستند
( داستانک ها ) (داستان) خانه ای با پنجره های طلایی پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب برمی خواست وتا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود هم زمان با طلوع خورشید از نردها بالا می رفت …