بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستانک آموزنده

داستانک؛ انسان بزرگ

زندگی زیبا

( داستان های زیبا ) داستانک؛ انسان بزرگ روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود. پس از ساعتی او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می …

بیشتر بخوانید »

(داستان پند آموز) بخشیدن هنر است

داستان

( زیباترین داستان های کوتاه ) (داستان پند آموز) بخشیدن هنر است يک روز دو دوست با هم و با پاي پياده  از جاده اي در بيابان عبور مي کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعي با هم اختلاف پيدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتي که مشاجره آنها بالا گرفت ناگهان …

بیشتر بخوانید »

داستانک؛ ادعای خدایی

داستانک

( داستانهای خواندنی ) داستانک؛ ادعای خدایی می گویند ابلیس، زمانی نزد فرعون آمد در حالیکه فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد. ابلیس به او گفت: هیچکس می تواند که این خوشهء انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟ فرعون گفت: نه. ابلیس …

بیشتر بخوانید »

داستانک زیبای راز زندگی

زندگی

(داستانک ها) داستانک زیبای راز زندگی در افسانه ها آمده روزی که خداوند جهان را آفرید فرشتگان مغرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند یکی از فرشتگان به پروردگار گفت: آن را در زمین مدفون کن فرشته دیگری گفت …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه و آموزنده بز را بکش !

بز خنده دار

( داستانک های زیبا ) داستان کوتاه و آموزنده بز را بکش ! روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند …

بیشتر بخوانید »

داستانک آموزنده پسرک واکسی

پسرک واکسی

داستانک آموزنده پسرک واکسی ( داستان های کوتاه و زیبا ) ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس می‌خواهی؟ کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: «بله.» به چابکی یک …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه و زیبای خرید معجزه

داستانک خرید معجزه

(داستانک ها) داستان کوتاه و زیبا خرید معجزه وقتی سارا دخترک هشت ساله‌ای بود ، شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می‌کنند. فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی‌توانست هزینه …

بیشتر بخوانید »

چهار کس که زبان هم نمی فهمیدند…(حکایت)

انگور

 ( داستانک آموزنده ) حکایت: چهار کس که زبان هم نمی فهمیدند  چهار تن با هم همراه بودند یکی ترک و یکی تازی، یک فارس و یکی رومی. به شهری  رسیدند. یکی از راه دلسوزی به آنان یک درهم پول داد که غریب بودند. فارسی زبان: «با این پول انگور …

بیشتر بخوانید »

داستانک جالب و آموزنده راهی آسان تر

داستان کوتاه جالب و آموزنده

داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند ، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ …

بیشتر بخوانید »

داستانک جوجه عقاب (اثر گابریل گارسیا مارکز)

جوجه عقاب

داستان کوتاه جوجه عقاب اثر گابریل گارسیا مارکز کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن …

بیشتر بخوانید »