(دلنوشته) خندید باغبان که سرانجام شد بهار دل نوشته ها و اشعار زیبا دیدگاهها برای (دلنوشته) خندید باغبان که سرانجام شد بهار بسته هستند ( شعری زیبا از فروغ فرخزاد ) دختر و بهار دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت ای دختر بهار حسد می برم به تو عطر و گل و ترانه و سر مستی تو را با هر چه طالبی به خدا می خرم ز تو بر شاخ نوجوان درختی شکوفه … بیشتر بخوانید »