( سروده عاشقانه ) در اندیشه ی یار … در چشــم فتنــه بارش ، خُم در خُمـانه دیدم از گوشـــه ی نگــاهی، خَم در کمـــانه دیدم نزدیکتــر کــه رفتــم چنگی زنم به زلفـش ناگــه ز شور مستــی، هستــی یگـــانه دیدم گفتـــم که در خیــالی یا بستــه ای به جانم گفتـــا …
بیشتر بخوانید »