چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی…(رهی معیری) دل نوشته ها و اشعار زیبا دیدگاهها برای چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی…(رهی معیری) بسته هستند (شعر و دلنوشته عاشقانه) شاهد افلاکی… چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم … بیشتر بخوانید »