بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعری از فریدون مشیری

بهار میرسد اما ز گل نشانش نیست (دلنوشته)

امام زمان

(شعری از فریدون مشیری در فراق امام زمان عج) بهار میرسد اما ز گل نشانش نیست … (دلنوشته) باغ … بهار میرسد اما ز گل نشانش نیست نسیم رقص گل آویز گل فشانش نیست دلم به گریه خونین ابر میسوزد که باغ خنده به گلبرگ ارغوانش نیست چنین بهشت کلاغان …

بیشتر بخوانید »

کاروان

عمر،پا بر دل من می نهد و می گذرد

کاروان عمر،پا بر دل من می نهد و می گذرد خسته شد چشم من از اینهمه پائیز و بهار نه عجب گر نکنم بر گل و گلزار نظر، در بهاری که دلم نشکفد از خنده ی یار چه کند با رخ پزمرده ی من گل به چمن؟ جه کند با …

بیشتر بخوانید »