بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر نو

پادشاه فصلها، پاییز (مهدی اخوان ثالث)

برگ ریزان پاییز

( شعر زیبا ) شعر پادشاه فصل ها پاییز از مهدی اخوان ثالث آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش باغ بی برگی، روز و شب تنهاست، با سکوت پاکِ غمناکش. سازِ او باران، سرودش باد. جامه اش شولای عریانی‌ست. ور جز،اینش جامه ای باید …

بیشتر بخوانید »

چشم ها را باید شست ( سهراب سپهری )

گل زیبا - شعر

( اشعار زیبا و به یاد ماندنی ) چشم ها را باید شست … ( سهراب سپهری ) گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید واژه ها را باید شست واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد چترها …

بیشتر بخوانید »

گفته بودند که از دل برود يار چو از ديده برفت (حمید مصدق)

از دل برود یار چو از دیده برفت

(سروده های نو) گفته بودند که از دل برود يار چو از ديده برفت … (حمید مصدق) اما من و تو دور از هم می پوسیم غمم از وحشت پوسیدن نیست غمم از زیستن بی تو در این لحظه ی پُر دلهره است گفته بودند که “از دل برود یار …

بیشتر بخوانید »

ای آنکه مرا برده ای از یاد، کجایی؟ (عاشقانه ها)

(شعر جدایی و فراق) کجایی؟ … ( پریناز جهانگیر عصر ) ای آنـــکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟ بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟ در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریــــزی من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟ محبوس شدم گوشه ی …

بیشتر بخوانید »

کاش می شد دل فراموشی نداشت (نیما یوشیج)

گل - شعر زیبا - دوست

(دلنوشته) کاش می شد دل فراموشی نداشت … (نیما یوشیج) کاش تا دل می گرفت و می شکست دوست می آمد کنارش می نشست! کاش می شد روی هر رنگین کمان می نوشتم “مهربان “با من بمان!!! کاش می شد قلب ها آباد بود کینه و غم ها به دست …

بیشتر بخوانید »

اين است عطر خاکستری (شعری از شاملو)

(دلنوشته) اين است عطر خاکستری … (شعری از شاملو) اين است عطر خاکستري هوایی که از نزديکي صبح سخن می گويد زمين آبستن روزي ديگر است اين است زمزمه سپيده اين است آفتاب که بر مي آيد تک تک ، ستاره ها آب مي شوند و شب بريده بريده به …

بیشتر بخوانید »

اشعاری زیبا از محمدرضا عبدالملکیان

محمدرضا عبدالملکیان

(دلنوشته ها) اشعاری زیبا از محمدرضا عبدالملکیان با هرچه عشق، نام تو را می توان نوشت با هر چه رود، راه تو را می توان سرود بیم از حصار نیست، که هر قفل کهنه را با دست های روشن تو می توان گشود * * * جهان را به شاعران بسپارید …

بیشتر بخوانید »

عشق یعنی خاطرات بی غبار … (حسین بوسر)

عشق

( شعر زیبا ) شعر عشق یعنی … (حسین بوسر) عشق یعنی خاطرات بی غبار … دفتری از شعر و از عطر بهار عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز … زمزمه از عاشقی با سوز و ساز عشق یعنی چشم خیس مست او … زیر باران دست تو در …

بیشتر بخوانید »

هوا بس ناجوانمردانه سرد است … (مهدی اخوان ثالث)

برف زمستانه

( شعر از زنده یاد مهدی اخوان ثالث ) زمستان … سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ، سرها در گریبان است . کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را . نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ، که ره تاریک و لغزان است …

بیشتر بخوانید »

برای لحظه ای خاموش ، خاموش ! … (کارو دردریان)

برگ لاله ها

( اشعار کوتاه و زیبا ) چو موجی خیره سر … (کارو دردریان) چو موجی خیره سر، کز ترس طوفان نفس گم کرده در پهنای سینه سر خود می زند در پیچش مرگ به موج افکن، پر و بال سفینه به قدری کوفتم با دست حسرت به درب باغ عشق بی زمینه …

بیشتر بخوانید »