بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر پند

(شعر) ای وای بر تو دیدی، پیمان خود شکستی

خدا رفیق واقعی ما

( شعر و پند ) برای دوست واقعی ، خدا … شعر از غلامرضا سازگار (میثم) با دوست باش با دوست، ای دوست تا که هستی هر جا روی همه اوست، امید بر که بستی پیمانه گشت لبریز با نفس فتنه انگیز بهر نبرد برخیز، آخر چرا نشستی صدبار حق …

بیشتر بخوانید »

(شعر) با پا نتوان رفتن، صحرای محبت را

محبت

( پندی به زبان شعر در وصف محبت ) شعری زیبا درباره محبت … غلامرضا سازگار (میثم) با پا نتوان رفتن، صحرای محبت را بی خون نتوان خوردن، مینای محبت را دیوانه ی عاشق را دیوانه نباید خواند رسوا نتوان گفتن، رسوای محبت را صد حاکم آب و گل، دستش …

بیشتر بخوانید »

عمر عزیز است غنیمت شمار (شیخ بهایی)

عاشقانه های پیری

( شعر آموزنده و زیبا ) عمر عزیز است غنیمت شمار (شیخ بهایی) گر نبود مشربه از زر ناب … با دو کف دست توان خورد آب گر نبود اسب مطلا لگام  … زد بتوان بر قدم خویش گام گر نبود شانه عاج بهر ریش … شانه توان کرد به …

بیشتر بخوانید »