عاشقانه هایی که برایت مینویسم …
سلام سلطان قلبها ، تو ای همزاد گلها، منم بابای بارون
منم سلطان غمها، سلام کردم نگی هی بی وفایی، سلام کردم بگم وای از جدایی . . .
.
.
.
موضوع انشاء : تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟
– به نام خدا
– فرسنگ ها دور از آغوشش . . .
.
.
.
حالـــــــا حرفـــــــهایمان بمـــــــاند برای بعد
دلخوری هـــــــامـــــــان
دلـــــــتنگی هـــــــامـــــــان
و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن
با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد
کــــــه با مـن نمی گذشت . . . ؟
.
.
.
عاشقانه هایی که برایت مینویسم
مثل آن چای هایی هستند که خورده نمیشوند!
یخ میکنند و باید دور ریخت!
فنجانت را بده دوباره پر کنم . . .
.
.
.
دوســتــت دارم را هزار بار دیگر تکرار کن
اینجا نه بینیِ کــَـسی دراز می شود !
نه گـُـرگی به گــَـله ات میزند ! . . .
.
.
.
دلتنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحرگاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست . . .
.
.
.
کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .
.
.
.
گاهــــی وقتی کسی از زندگیتان میرود
دارد به شما لطف می کند
او فضایی خالی به جا می گذارد
برای کسی که لیاقت آنجا بودن را داشته باشد . . .
.
.
.
کوچه ای را بود نامش معرفت / ساکنینش بامرام از هر جهت
گرچه بن بست بود مثل قلب من / آخرین خانه تو بودی خوب من . . .
(زمزار)