جمله های غمگین جدایی
جمله های غمگین جدایی

گلچین غمگین ترین اس ام اس ها

غمگین ترین اس ام اس ها؛

بند بند دل بنده به بند بند دلت بنده، دل بند بنده دلم برات تنگه…

::

چشم دیدنش رو ندارم زنی که هرروز در گوشم میخواند:

The mobile set is off
::
::

نشانی ام عوض نشده هنوز در همین خانه ام…! فقط دیگر…زندگی نمی کنم !
::
::

گاهی شاید بهتر باشه احساسمون نسبت به آدم ها رو فراموش کنیم نه خود اون ها رو
::
::

تلخترین جای زندگی اونجایی که به خودت میگی: اوووف چی فکر میکردیم چی شد!
::
::

اینکه یواشکی دلتنگش بشی خیلی بهتر از اینه بهش بگی و جوابی نگیری…

::
::
باورت بشه یا نه!؟

روزی میرسه که دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نمیشه، برای نگاه کردنم، خندیدنم، اذیت کردنم، مهربونیم، صداقتم، برای تمام لحظاتى که درکنارم داشتی، روزی میرسه که درحسرت تکرار دوباره من خواهی بود.
::
::
یه وقتایی تو زندگی میرسه که باید دستتو بزنی زیر چونت و جریان زندگیتو فقط تماشا کنی… بعدشم بگی: به درک

::
::
بگذار روزگار هرچقدر

میخواهد پیله کند…

چه باک،

وقتی یقین داریم

پروانه میشیم…
::
::
من دارم سعی میکنم،

شبیه جماعت شوم…

اما!!

میشود کمکم کنید..

آی جماعت،

شما دقیقأ چه رنگی هستید؟!

::
::

کاش از همان روز اول میدانستم “دوستت دارم” تکه کلام توست.
::
::

بهترین سلام به کسی که معرفتش طلاست گاه گاهی هم حواسش به ماست
::
::

این روزها کسی از ثابتش استفاده نمیکند ، همه اعتباری می خواهند و قابل تعویض ! همراه را عرض میکنم …

::
::
موجی از عشق را بر ساحل دلت میفرستم تا بدانی فراموش ناشدنی هستی.
::
::

به این دوست داشتن ساده، دلم راضی نمی مونه/بیا دیوونه هم شیم تو این دنیای دیوونه

نزار پایان عشقمون شبیه قصه ها باشه/نمی زارم جدایی پاش یه روز به عشقمون واشه
::
::
یه حس خیلی عجیبی دارم این روزا شاید مردم حواسم نیست.
::
::
آیینه چون شکست

قابی سیاه و خالی از او به جای ماند

با یاد دل که آینه بود

در خود گریستم

بی آینه چگونه در این قاب زیستم؟؟؟؟

مشیری

::
::
مرا رها کن به حال خویش بگذار بمانم در این برزخ تا ابد…

::
::

به من گفت برو گورت را گم کن…

و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من میگردد!

کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی میگفتی:

‏”زبانم لال”!
::
::
نه چای تلخ و نه تلخی قهوه…

دیگر هیچ مزه ای به پای تلخی نبودنت نمیرسد
::
::

چقدر سخته دلتو به یکی قول بدی که اون هیچوقت تو و دلتو نخوادش.
::
::
همین که یاد ما هستی دمت گرم ، همین که مرهم دردی دمت گرم / در این دنیا که مردم بی وفایند، همین که باوفا هستی دمت گرم…
::
::

مینویسم دفتری با اشک و آه در شبی تاریک وغمگین و سیاه، مینویسم خاطرات از روی درد، تا بدانی دوریت با من چه کرد!
::
::
ای که از درد دلم باخبری. قرص دل درد مرا کی می خری؟

::

دیوارهاهم عاشق میشوند یادگاری ننویسید اگر قصد برگشتن ندارید…
::
::
سلام میدونی رفیق؟ اگه حماقت وجود نداشت دانایی هم معنی نداشت. اگه زشتی نبود زیبایی هم بی معنی بود.میبینی؟ دنیا به توهم نیاز داره وقتی که رفتی هم روحم سوخت هم جیگرم. با رفتنت دوگانه سوزم کردی.
::
::
وقتی شقیقه هایم از تحمل زخم های کهنه تیر می کشند

مجبور می شوم

به دورترین عزیزترینم

با بلندترین صدا بیندیشم …
::
::

به تو ایمان دارم

به گوش هایت نه!

گفتم: درکم کن

ترکم کردی …!
::
::
ماهیگیر دلش سوخت اینبار ماهی بود که ازتنهایی قلاب را رها نمیکرد…
::
::

سهم من از تو عشق نیست ذوق نیست اشتیاق نیست همان دلتنگی بی پایانی ست که روزها دیوانه ام می کند
::
::

سیگاری نیستم ولی هنوز از بهمنی میکشم که پدرم سال۵۷ به پا کرد …
::
::

بیچاره مترسک…

سرتاسر سال از مزرعه مواظبت کرد

در آغاز فصل سرد تنش هیزم آتش کشاورز شد

پاداش وفاداری جز این نیست….

::
::
شاد باش نه یک روز هزاران سال؛

بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان درشهر بپیچد که رو سیاه شوند آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند…
::
::

کاش یکى فقط یکى پیدا میشد که سریع خنده هاى مصنوعى رو تشخیص میداد نه اینکه خودش میزد به اون راه… کاش
::
::
هواى فاصله سرداست؛ ازکلاف دلم برایت خیال گرم میبافم!
::
::
همه بهم میگن خوش به حالت چقدر بیخیالى… منم تودلم شماها به درک فقط بالشم منو درک میکنه همونکه شبا پا به پام گریه میکنه…

::
::

دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده شب می کشم

چراغهای رابطه ها تاریکند

چراغهای رابطه ها تاریکند

کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد

پرواز را بخاطر بسپار

پرنده مردنی است..

::
::

گفتند:عینک سیاهت را بردار

عینک را برداشتم،

وحشت کردم از هیاهوی رنگها

عینکم را بدهید، میخواهم به دنیای یکرنگ پناه ببرم..
::
::

اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو: بی کس بود اما کسی رو بی کس نکرد، تنها بود اما کسی رو تنها نذاشت، دلشکسته بود اما دل کسی رو نشکست، کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد و شاید بد بود ولی بدی کسی رو نخواست…
::
::

به یادهم بودن قشنگ ترین هدیه ای است که نیاز به با هم بودن ندارد…

“بیادتم”
::
::
خیالم راحته اگه زمستون سردم شد.

یه دوست مثل تو دارم که دمش خیلی گرمه.
::
::
پنی سیلین غمهاتم، آنتی بیوتیک مشکلاتتم، استامینوفن درداتم، آنتی هیستامین اشکاتم، دیفن هیدرامین بی خوابی هاتم

خلاصه داروخونه درداتم…
::
::
تعمیرگاهى باید ساخت از آغوشت براى وقتهایى که حالم خیلى خراب است…
::
::

همیشه از چوب خدا ترسوندمون

اما حتى یه بار به بوس خدا امیدوارمون نکردن!
::
::

غبار کفشتیم رفیق! میخاستم بگم که مراقب باش و اکسمون نزنی روسیاهمون کنی.
::
::
چه کــــودکانـــــه گریستم،

چه مـــــردانـــــه از من رد شدی!…

::

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند که هر رهگذری را شبیه تو می بینم!!

نمی دانم غریبه ها “تو” شده اند یا تو “غریبه”؟؟!!

::
::
گاهی برای کشیدن فریاد

هزاران پیکاسو هم کافی نیست…

::
::

برعکس پولهایم، زندگی ام گوشه دارد، همانجا که همیشه تنهای تنها مینشینم.

::
::

یادت هست فقط میگفتی لب تر کن؟ لب که هیچ چشمانم را تر کردم ولی باز ترکم کردی
::
::
تو را چه به فرهاد؟

یک فرهاد بود و یک بیستون عاشقی!

تو همین یک وجب دیوار را بردار…

من باورت می کنم
::
::

سخت است ببازی تمام احساس پاکت را…و هنوز نفهمیده باشی، اصلا دوستت داشت؟!
::
::

او رفت؟

بسلامت.

من خدا نیستم بگویم: صدبار اگر توبه شکست بازآید.

آنکه رفت,به حرمت آنچه باخود برد حق بازگشت ندارد. رفتنش مردانه نبود.لااقل مرد باشد برنگردد. خط زدن برمن پایان من نیست، آغاز بی لیاقتی اوست!

::
::

کاش قلبها در چهره بود آنگاه کسی شیفته لبخند دروغین نمی شد!

::
::

زخم هایت را پنهان که. آدم های سرزمین ما بیش از خد بانمک هستند…

::
::

همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم از عمد…

راه اشتباه را نباید برگشت.
::
::
خیلی از اونایی که بودن دیگه نیستن، چون اونایی نیستن که بودن.
::
::
همه ی یهویی ها خوبن:

یهویی بغل کردن

یهویی بوسیدن

یهویی دیدن

یهویی سورپرایز کردن

یهویی دوست داشتن

یهویی عاشق شدن

اما امان از یهویی رفتن!!!

::
::

گاهی اونقد رمزخرف میشم که برای بقیه قابل درک نیستم…حتی عزیزترین کسمو از خودم میرونم … اماتوی اون لحظه تودلم آرزو میکنم بهم بگه: میدونم دست خودت نیست عزیزم …. درکت میکنم !!!

::
::

من هنوز از بازی کلاغ پر میترسم! میترسم بگویم “تو” آرام بگویی “پر”

::
::

یه روزی من بودم نفسش بعد شدم باعث تنگی نفسش! رفت سراغ یکی دیگه…
::
::
حس خوبی نیست در رویای کسی گم شی که فکرتو حتی تو خوابشم نمی گنجه.

::
::

این روزها میگذرند ولی من به آسانی از این روزها نمیگذرم..

::
::

به سلامتی اونی که وقتی توبغلم گرفتمش وجودم لرزید، نه از ترس نه ازعشق بازی. از وحشت فردای بدون اون!!!
::
::

میدونی قشنگترین احساس چه وقتیه؟

برگردی یواشکی عشقتو نگاه کنی ببینی اونم داره نگات میکنه.

::

برو برو به سوی او مرا چه غم

توآفتابی،او زمین،من آسمان

بر او بتاب زآنکه من نشسته ام

به ناز روی شانه ی ستارگان

بر او بتاب زآنکه گریه میکند

در این میانه قلب من به حال او

کمال عشق باشد این گذشت ها

دل تومال من، تن تومال او!

فروغ فرخزاد

(پاتوق)

همچنین ببینید

باغبان

(دلنوشته) خندید باغبان که سرانجام شد بهار

( شعری زیبا از فروغ فرخزاد ) دختر و بهار دختر کنار پنجره تنها نشست …