متن های عاشقانه

جمله های عاشقانه درباره دلتنگی

اس ام اس عاشقانه و دلتنگی ؛

می خواهم غزلی را برای پرواز بهانه کنم

و پرواز را برای رسیدن به تو

و تو را بهانه ی زندگی

می گویند دنیا زندانی بیش نیست

کاش حبسِ ابد ببرند برایمان  و تــــو هم سلولی من باشی

بی شک آغوش تو هشتمین عجایب دنیاست

واردش که می شوی زمان بی معنا می شود

خوشبختی داشتن کسی است که  بیشتر از خودش تو را بخواهد

و بیشتر از تو هیچ نخواهد  و تو برایش تمام زندگی باشی

نزدیکت می شوم بوی دریا می آید

دور که می شوم صدای باران

بگو تکلیفم با چشم هایم چیست ؟

لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟

نبوده ، نیست ، نخواهد بود !

عزیزتر از تو کسی برای من . . .

همه می گویند به انتظار تو نشستن دیوانگی ست

ولی نمی دانند که من دیوانه ی تو هستم

بی خیال اسم ها و حرف ها

من خلاصه می شوم در تو

همین …

مرا از یاد خواهی برد ؟

نمی دانم !

ولی می دانم از یادم نخواهی رفت

قفس یعنی دهان من

وقتی زبانم روی اسم تو قفل می شود !

تمام شعرهایم بوی تو را می دهند

می گویند فراموشش کن اما نمی دانند

تو در جانم ریشه کرده ای

انگار باید جان دهم

یعقوب نیستم

اما بوی پیراهن تو قلبم را بینا می کند

اگر کسی رو خیلی دوست داری

امتحانش نکن که ببینی اون چقدر دوستت داره

اول خودتو امتحان کن ببین تحملش رو داری بفهمی دوستت نداره ؟

در صدا کردن نام تو

یک کجایی پنهان است

یک کاش می بودی

یک کاش باشی

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه

بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاس

دیـالوگِ همیشه یـک نفـره ام را هـی مـرور می کـنم

تا وقتی به چشم هایت می رسم حرفی برای گفتن داشته باشم

اگــر انگشت های هیــس دوبـاره ژسـت عــاشقانه ام را به هـم نزنند

نگاهم بی قرار هجوم قدم های توست

و تو با خبری

اما هرگز از جاده ی دلم گذر نمی کنی…

بی تو

حتی باران هم

بوی تشنگی می دهد

گـاهــــی لال مـــی شود آدم

حـرف دارد ولـــی

کلمه نـدارد

حضرت ایـــوب کجایــــی ؟

تا برایــت از صبر بگـویم

چه معنـــــى دارد

زندگى

وقتى که هیچ اتفاقى من و تو را

سر راه هم قرار نمى دهد

معجزه‌ها با باد رفته‌اند

و چشمانی که چشم مرا گرفت

همیشه در حاشیه‌ی آینه جا ماند

و پشت پنجره چقدر نیامد

آن‌که قرار بود

ذهنـــم فلـــــج می شود

وقتــــــی می خــوانمــت

و تــــــو

نمی گویی جانــــــم

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست

اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست

مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی

مثلِ همیشه برای تو می نویسم

تو به نیت هر که دوست داری بخوان

روزایی که تو توشون نیستی

حیفم میاد زندگیشون کنم

تو را سفید می نویسم که ازدحام تمام رنگ هاست

و عاشقانه می خوانم

عشقی که حاصل جمع تمام عاطفه هاست

می گویند عشق خدا به همه یکسان است

ولی من می گویم مرا بیشتر از همه دوست دارد

وگرنه به همه یکی مثل تو می داد

چه خوب است که هستى

وقتى که هستى ورود هر غریبه اى

به این سراى پر از تو ممنوع می شود

و این براى بیتابى من تاب است

پیچک می شوم

وحشی می پیچم به پروپایت …

تاحتی نتوانی آنی بی من بودن را زندگی کنی

برای دوست داشتنت نیاز به استخاره نبود

امــا برای با تو بودن و با تو ماندن

سَراپــا نیـــازمند استجابَت دعایم

چــــه لذتی بــــآلا تر از اینکـه اسمــت

قسـم راست یــک نفــر بآشـــَد

صبرت که تمام شد

نرو تازه معرفت از آن لحظه شروع میشود

فکر کنم

به بوی عطر تو حساسیت دارم

همین که در ذهنم می پیچد

از چشم اشک می آید

دیــوانــه ام مــی کــنــد

فــکر اینکه زنــده زنــده نــیــمــی از مــن را از مــن جـدا کـنـنـد

لـطـفــا تــا زنـده ام بمان

چه شوری می زند دلم وقتی در چشم دیگران

اینقدر شیرین می شوی

چقدر دوست دارم

با خیال راحت یک نفس عمیق بکشم

نفسی که پر باشد  از بوی آرامش وجود تو …

گذشت ، دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم

حالا یک بار از شهر می رویم

یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست …

نمی دانی

چطور گیج می شوم

وقتی هرچه می گردم

معنی نگاهت در هیچ فرهنگ لغتی پیدا نمی شود

دلم به بهانه ندیدنت گریست

بگذار بگرید و بداند هرچه خواست همیشه نیست

هیچگاه ادعای خاص بودن نکردم

اما خاص بودن عشق تو

مرا هم خاص کرد

وقتی گرمای نگاه تو نیست این می شود حال و روز زمستانی من

سرماخوردگی های پی در پی  تب و لرز های بی پایان … !

بعد از مـرگـم

قـلــبـم را جــدا از مـن خـــاک کنید

من و دلـــم هیچ گاه

آبـمـان توی یک جـوی نرفت

دلم تنگ است اما هنوز تو در آن جا می شوی

چقدر ابعاد بودنت عجیب است

گاهی باید نباشی تا بفهمی نبودنت واسه کی مهمه ؟

اونوقته که می فهمی باید همیشه با کی باشی

پیاز هم که خرد می کنی برایش اشک می ریزی

از پیاز هم کمتر بودم

مرا خرد کردی و خندیدی

در کودکی از تکلیف می ترسیدیم و اکنون از بلاتکلیفی

کتاب زندگی چاپ دوم ندارد

پس تا می شود عاشقانه زندگی کنیم

سخت می ترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی

او از نژاد جاده باشد و رفتنی

آری روزها گذشت ، همان شد ، او رفت ، من شکستم

گرگ هم که باشی

عاشق بره ای خواهی شد

که تو را به علف خوردن وا می دارد

و رسالت عشق این است

شدن آنچه نیستی

آرزو میکنم زمانی که دلم از قهر زمانه

قطره قطره از چشمانم فرو میچکد

برای گریستن هرگز شانه هایت را کم نیاورم

وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید

لباس هایی بخرید با جیب های بزرگ به اندازه ی دو دست

شاید همین پاییز عاشق شوید

از لحظه ای که چشم باز میکنم کار شروع می شود

نظارت و بررسی کیفیت تک تک اعضای بدن

قلب ، چشم ، گوش ، مبادا ذره ای از عاشق تو بودن منحرف شده باشند

چرا هرچه خواب میبینم

تعبیر آن تو نمی شود؟

راستی خواب من چپ است

اس ام اس عاشقانه و دلتنگی

SMS Asheghane Deltangi

افسانه را رها کن ، دوری دوستی کدام است ؟

فاصله هایند که دوستی را می بلعند !

من اگر نباشم دیگری جایم را پر می کند

به همین سادگی !

صفحه ی آخر شناسنامه زیاد مهم نیست

گاهی باید توی آیینه خوب نگاه کنی ببینی هنوز زنده ای یا نه

صدای گام های تو

ضربان زندگی من است

با من راه بیا

هنوز تشنه ی زنده بودنم

عاشقی یعنی چند بار استخاره کنی و بد بیاد باز بگی

استخاره اینطوری نیست حتما اشتباه می کنم

ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع

ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع

تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام

که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع

میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون می کنه ؟

اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی

بعد برگرده بگه : مگه من ازت خواستم !

دروغ می گفتن که ها علامت جمع است

پس چرا وقتی تن + ها را جمع کردم

خودم ماندم و خودم ؟

مادرم می گفت : دوستانت را ببین

همه به جایی رسیده اند

نمیدانست منتظر نشسته ام تا به تو برسم !

چگونه بفرستم باورم را برایت

تا باور کنی از یاد بردنت کار من نیست

تو ای روحم عزیز دلنوازم

ز پیغامت نمودی سرفرازم

تو در یاد منی من شرمسارم

صفای قلب پاکت را بنازم

زخم های دستم را می بندند

و می گویند چرا با خود چنین کردی ؟

ولی افسوس کسی زخم بزرگ دلم را ندید

تا بگوید چرا با تو چنین کردند

من به دنبال کسی می گردم که غمش را با من تقسیم کند

من دلم را با او و پس از آن هر دو با هم به تماشای بهار برویم

فاصله ها دروغ هستند

وقتی مهربانی تو از دور هم احساس می شود

چه زیبا گفت مترسک

وقتی نمی شود به سمتت آمد

همین یک پا هم اضافی است

از چوپانی پرسیدند چه خبر ؟

با لحن تلخی گفت :

گرگ شد آن بره ای که نوازشش می کردم

خوش می گذره مال قدیم بود

الان دیگه فقط خوشیم که می گذره

روزی که دلم پیش دلت بود گرو

دستان مرا سخت فشردی که نرو

روزی که دلت به دیگری مایل شد

کفشان مرا جفت نمودی که برو

همیشه سعی کن با کسی دوست شوی که

دلش بزرگ باشد

چون خودت را برای ورود به قلبش کوچک نکنی

چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی

اما وقتی دیدیش هیچ چیزی به جز سلام نتونی بگی

می دونی خوش بخت ترین زوج دنیا کیه  ؟

خنده و گریه

به ندرت با هم دیده میشن اما وقتی با هم دیده میشن

اون بهترین لحظه ی زندگیه

از تو دلگیر نیستم

از دلم دلگیرم که نبودنت را صبورانه تحمل می کند

این که من می کشم درد بی تو بودن نیست

تاوان با تو بودن است

اگر تو را امتحان می گرفتند

بی شک من رتبه ی اول می شدم

بس که تکرار کردم نامت را در مرور خاطرات

می ترسم کسی بوی تنت را بگیرد

دلت را بشنود و تو خو بگیری به ماندنش

چه احساس خط خطی و مبهم ایست

این عاشقانه های حسود من

فارغ از هرگونه آز و ناز می خواهم تو را

گر نباشم در جهان هم باز می خواهم تو را

جناق می شکستیم و می گفتیم یادم تو را فراموش

امروز تمام استخوان هایم شکسته و هنوز فراموشت نکردم

مهربانتر از من دیدی نشانم بده

کسی که بارها بسوزانیش و باز هم با عشق نگاهت کند

گفتی یلدا می آیی

انار چشمانم را دانه دانه بر سر راهت ریختم تا راه خانه ام را گم نکنی

(اس ام اس جدید)

همچنین ببینید

شعر عاشقانه

(شعر) چه گُلی که بر نگینش همه نقش بی وفایی

( شعر عاشقانه ) تو بسوز شهریارا … سروده ای از استاد شهریار رهی از …