انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام ، مثلا …
در صدایت ، آرامش
یا در چشم هایت ، زندگی
•
هر پنجره ای زیباست
اگر “تو”
میان قاب آن طلوع کنی …
•
همین که قاصدکی را ،
فوت کنی
تا عطر نفس هایت
را با خود بیاورد
برای دلم کافیست . . .
•
•
دستم را بگیر
دارم به یادت
می افتم !
•
قفس
یعنی دهان من
وقتی زبانم
روی اسم تو قفل می شود . . .
•
تنها باران است
که گاهی در اوج تنهایی من در آن لحظه که هیچ کس نیست ،
با من از تو می گوید …
ولی درد من این است که دیریست باران نمی بارد !
•
گرما یعنی
نفس های تو
دست های تو
آغوش تو . . . !
من به خورشید ایمان ندارم !
•
صبر کن
عشق که شکل گرفت
لب ، قلب ، چشم ، گویا می شود
و ذهن
پاک می شود از غبار
آن وقت
با من باش ، همیشه ی من !
•
نگاه تــــــو..
مــرا عاشق تر از پیـــــش می کند..
چه معجــــــــونی می شود..
زندگــــــی..
با لمس دستانِ تـــــــو..
با حسِ عشــــــــــــــــــقِ تـــــــو..
•
مـردنَــم را آرزوستــــ
اگـــر آرامگــاه ِ ابـَـدی آغــوش ِ تــو بـاشــد . . .
•
•
چرا دیوونگی نسبت به حساب نمیاد؟
مثلا بگن تو چه نسبتی باهاش داری؟
منم بگم دیوونشم . . .
•
پله ها را بالا رفتم
پایین آمدم ،
عطرت یک جا
بَند نمی شود !
•
ﻋﺸــــــﻖ …
ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد …
ﻧــــﻪ زیبایــــی …
و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ….
ﻓﻘـــــــــــﻂ ” ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ ” ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ …
ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩﺩﺩددﺩﺩﻡ …!
( زمزار )