متن های زیبا برای پاییز

( اشعار کوتاه برای آغاز فصل پاییز )

متن های زیبا برای پاییز

کسی که گمان می کند برگ ریزان پاییزی به معنای مرگ برگ هاست
هرگز رقص آن ها را در روزهایی که باد می وزد ندیده است!

*

*

آرام می آیم

و از گوشه ی لب هایت

برگ های پاییز را جارو می کنم

من گذر فصل ها را

از خطوط صورت تو می فهمم.

( شعر از فرناز خان احمدی )

*

*

در خراب ِ غفلت آبادیم ما  ،  در خزان زندگی، شادیم ما

از بهاران، غافلیم و دلخوشیم  ،  همچنان بی حاصلیم و دلخوشیم

*

*

برای من که دلم چون غروب پاییز است

صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است . . .

*

*

پاییز را ساده منگر
پاییز
اتحاد جنون آمیز برگ است با نور
عاشقانه برگی ست که
هم رنگ خورشید شده است

*

*

زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت

زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت

*

*

بیا ای همنشین سرد پاییز  ،  به آواهای شب هایم درآمیز

بیا ای رنگ مهتاب بلورین  ،  تو شعری تازه در من برانگیز

*

*

نوعی هارمونی در فصل پاییز وجود دارد و درخششی در آسمانش است
که در فصل های دیگر نه شنیده می شود و نه دیده

*

*

به که گویم که تو منزلگه چشمان منی  ،  به که گویم که تو گرمای دستان منی

گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من  ،  به که گویم که تو باران زمستان منی

*

*

میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی

فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم

برای من که دلم چون غروب پاییز است

صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است

*

*

یک پنجره از ابر بهارم لبریز

لبریزتر از غم غروب پاییز

در محکمه ام نوشت دنیا روزی

تبعید به غربت جنوب پاییز

*

*

دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست
اما فصل پاییز رابرای دل خودت
آرام تر ورق بزن و تمامی رنگ ها را به خاطر بسپار
که عشق لابلای همین رنگ های زیباست

*

*

بیا ای همنشین سرد پاییز

به آواهای شب هایم درآمیز

بیا ای رنگ مهتاب بلورین

تو شعری تازه در من برانگیز

*

*

عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید

باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید

گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم

بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید

*

*

پاییز فصل آمدن شکوفه ها نیست
پاییز فصل سبز شدن درختان نیست
پاییز فصل جیک جیک گنجشکان نیست
پاییز فصل با تو بودن است
در هوای بارانی اش تو را در آغوش میگیرم
تا بهترین خاطره ی من از یک روز بارانی شود

*

*

نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون

زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون

ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست

مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست

*

*

ما را چه به مهتاب که ما تیره و تاریم

در موسم پاییز ، چونان ابر بهاریم

محبوبه و مینا به کجا ای گل مریم

ما بذر نداریم که یک لاله بکاریم

*

*

فصل باد و برگ فصل رنگ و رنگ و رنگارنگ
فصل مشق و مشق عشق و عشق انار
فصل باز باران با ترانه
فصل شیدایی و مهر و مهرگان
فصل یلدا و چله
پاییز، پادشاه فصول بر همه مبارک باد !

*

*

چنی غمگین،چنی دلگیر پاییز

گلومه بغض غم میگیره پاییز

غروبی سیر ا داغش گیره کردم

که گلباخی ا باغا میره پاییز

*

*

پاییز زیبا و عروس فصل هاست
برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست
خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست
هرچه خواهی آرزو کن
فصل فصل قصه هاست

*

*

بـهــــار مـــن! بــپــذیــرم بــه شــعـر  پـایـیــزی

غــزل غـــزل بــه فــدایت اگـرچــه ناچـیز است

هنــوز بــوی تـــو دارد هـــوای شــعــر و غـــزل

خوشـا که شعـر تو هـمـچون شکـوفه نوخیز است

*

*

برای من که دلم چون غروب پاییز است
صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است …

*

*

شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد

باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد

غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست

با خبر گشته که دنیا چه فریبی دارد

*

*

همره باد سر پاییزی سرنوشت من و و تو گشته جدا

رهسپاری عشق من اکنون میسپارم تو را به دست خدا

*

*

نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون

ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست

*

*

زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت  ،  یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم

بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون  ،  میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم

*

*

شب های ملال آور پاییز است  ،  هنگام غزل های غم انگیز است

گویی همه غم های جهان امشب  ،  در زاری این بارش یکریز است

*

*

دوباره پاییز

اما نه ((فصل خزان)) زرد!

دوباره پاییز

اما نه فصل اندوه و درد!

دوباره پاییز

فصل زیبای سادگی

دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی . . .

( زمزار )

همچنین ببینید

بکن ای گل با من هر چه توانی ناز (معیری)

( شعر عاشقانه پاییزی ) بکن ای گل با من هر چه توانی ناز (معیری) …