بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار عاشورایی

آتش گرفت دشت کران تا کرانه اش … (مرثیه)

شام غریبان حسین ع

 ( اشعار عاشورایی )  شام غریبان … در باد می وزد بوی گیسوی سوخته دارم چه قصّه ها ز سر و روی سوخته کشتی اسیر جزر و مد شعله ها شده امّیدِ ورطه نیست به پاروی سوخته آتش گرفت دشت کران تا کرانه اش لبخند شعله ور شده و مویه، …

بیشتر بخوانید »

اشعار و سروده های عاشورایی

به فدای لب عطشان حسین

اشعار و سروده های عاشورایی فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید فقط به خاطر خوشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گدایان بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود بدون سروصدا بخشید کریم کار ندارد به اسم …

بیشتر بخوانید »

با زبان اشکهای بی صدا گفتم حسینــــــــ (ع)

امام حسین سلام الله علیه

( دلنوشته ای در مدح امام حسین سلام الله علیه ) با زبان اشکهای بی صدا گفتم حسینــــــــــ (ع) … ( اشعار مذهبی ) چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبان اشکهای بی صدا گفتم حسینی اد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش بعد از ربنا …

بیشتر بخوانید »