کتاب چهارده ستاره در یک آفتاب نوشته شاعر آیینی شهر کرکوند جناب آقای حاج عبداله بهرامی

تو را نادیده کس اندر جهانت

(به قلم شاعر)
آفریدگار … شعر از حاج عبداله بهرامی
خداوندا تو رب العالمینی
تو خلاق سماوات و زمینی
تو رحمان و رحیمی را سزایی
تو با قلب رئوفان آشنایی
تو بخشاینده بار گناهی
اگر آید کسی با اشک و آهی
تو چون رزاق موجودات هستی
خبردار از غنی و تنگ دستی
تو با قرآن فرا خواندی بشر را
جدا کردی تو راه خیر و شر را
تو خود تنها سزاوار ثنایی
تو از حشمت سزاوار سخایی
یگانه خالق دنیا و دینی
تو خود دارنده علم یقینی
تو ستارالعیوب اندر جهانی
تو اندر قلب هر انسان نهانی
تو را نادیده کس اندر جهانت
تو خود میدانی و سرّ نهانت
تو نازل کرده ای قرآن ز احسان
برای رهنمایی های انسان
زبان الکن بود پروردگارم
به وصفت در جهان من شرمسارم

*
برگرفته از کتاب چهارده ستاره در یک آفتاب نوشته شاعر آیینی شهر کرکوند جناب آقای حاج عبداله بهرامی

کتاب چهارده ستاره در یک آفتاب نوشته شاعر آیینی شهر کرکوند جناب آقای حاج عبداله بهرامی

( زمزار)

همچنین ببینید

غم

دست عشق از دامن دل دور باد!

( دلنوشته ) دستور زبان عشق … قیصر امین پور دست عشق از دامن دل …