دل نوشته ها و اشعار زیبا

مــی به جام و جــام مــی در دست بادا…(الیار)

زیبایی ها

(اشعار عاشقانه) کوچه گرد عشق… مــی به جام وجــام مــی در دست بادا جمـــــلـه مشتـاقـان عالم، مست بادا یار من تردست عشق است ار به عالم دل اسیـــر حقّــــه ی تــردسـت بادا ماهــی حیـــرانـم انــــدر آب عــالم صیــد جان را موی دلبـــر شست بادا رفعــت آرد بـر دل وجان، شهد …

بیشتر بخوانید »

اشعار کوتاه و زیبای فریدون مشیری

فریدون مشیری

اشعار کوتاه و زیبای فریدون مشیری؛ گفت دانايي که: گرگي خيره سر، هست پنهان در نهاد هر بشر!… هر که گرگش را در اندازد به خاک رفته رفته مي شود انسان پاک وآن که با گرگش مدارا مي کند خلق و خوي گرگ پيدا مي کند در جواني جان گرگت …

بیشتر بخوانید »

تا کوچه ‏های کاظمین (دلنوشته و متن زیبا)

شهادت امام موسی کاظم (ع)

تا کوچه ‏های کاظمین دلنوشته و متن زیبا ویژه شهادت امام موسی کاظم (ع) تقویم، روی سیاه ‏ترین برگه‏ های خود ورق می‏ خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏ گردد؛ به شبی که غم، به شب‏ نشینی کوچه‏ های تاریک کاظمین آمده است. شب، خجالت …

بیشتر بخوانید »

اشعار و سروده های شهادت امام موسی کاظم (ع)

امام موسی کاظم ع

اشعار  و سروده های شهادت امام موسی کاظم (ع) از زهر خصم کافرم، می سوزه از پا تا سرم داد از جدایی، رضا کجایی در ذکر یا رب یا ربم، خَلّصنی یا رب بر لبم ذکر صلاتم، بده نجاتم از کینه ی این دشمن یهودی، مونده برام جراحت و کبودی …

بیشتر بخوانید »

بر خـدا بسپــرده ام دل، در دل طوفان غـــم…(الیار)

غم

(اشعار و سروده های زیبا) درمان غم… برخـدا بسپــرده ام دل در دل  طوفان غـــم گر چه هردم آورد هیجا، همی گُـردان غم کینــه ها چون برف بهمن می نشینـد بام دل تا بسازد سینه ام را عرصه ی جـولان غــم عمــری انــدر دام ظلمت، دربیـابـان ضــلال سینه ام شد …

بیشتر بخوانید »

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی…(رهی معیری)

عاشقانه

(شعر و دلنوشته عاشقانه) شاهد افلاکی… چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم …

بیشتر بخوانید »

چون گل آمد صحن بستان، محشری بر پا نمود…(الیار)

شعر و دلنوشته زیبا

(اشعار حکیمانه و فلسفی زیبا) صفحه ای از حشر و نشر چون گل آمد صحن بستان؛ محشری بر پا نمود صور اسرافیل بلبل هم در آن غوغا نمــود نغمه ی بلبل چو شور افکن شد اندر بــاغ گــل چشــم عالم را به نور دلبـــری بینا نمود عشق گل، در جان …

بیشتر بخوانید »

چه کنـد با غم هجـران تـو این بلبل جـان…(الیار)

غمگین و دلشکسته

(اشعار و دلنوشته های غمناک) در غم هجران… چه کنـد با غم هجـران تـو این بلبل جـان کــی سـرآیـد به سرا پـرده ی غم دور زمان دل اگر باده زجـام تـو نگیــرد؛ چـه کنـد بی تو جانی نبرد؛ چونکه تویی چشمه ی جان پیر هجــران شده ام؛ منـتـظرم باد صبــا …

بیشتر بخوانید »

گشودی چشمه ی عشقی، به زیر طاق ابرویت…(الیار)

چشم زیبا

(شعر و دلنوشته زیبا و عاشقانه) طاق ابرو… گشودی چشمه ی عشقی، به زیر طاق ابرویت هَزارم کردی ای جانان، به باغی پرگل ازرویت چه دلها بردی ازدامن، به عرش عرصه هستی هـزاران دل ببستی تو، به هر تاری زگـیسـویت جهـانی واله آمـد از، کمالاتی کـه مـی بـخشـی چه جـانهایی …

بیشتر بخوانید »

امید غریبان تنها، کجایی؟ (دلنوشته های ظهور)

ندیدم شهی در دل آرایی تو

(شعر و دلنوشته کامل تجلی طه) شعر و دلنوشته زیبا برای امام زمان (عج) دوباره بساط طرب شد مهیا دوباره رسیده شب شور و غوغا شب می فروشی شب باده نوشی شب لب نهادن به لب های صهبا شب هو کشیدن گریبان دریدن شب پرکشیدن پریدن به بالا چه شب …

بیشتر بخوانید »