بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان کوتاه و زیبا

(داستانک آموزنده) هر چه خدا بخواهد…

داستان کوتاه

(داستانک آموزنده) داستان کوتاه و زیبا:  هر چه خدا بخواهد… آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد. طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند. یکی از دوستداران وی …

بیشتر بخوانید »

داستانک زیبا؛ کریم کیست؟

داستانک کریم کیست؟

(داستانک زیبا) داستان کوتاه و زیبای کریم کیست؟ درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟» درویش گفت: …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه و زیبای بیمارستان روانی!

داستان خواندنی

(داستانک زیبا) داستان کوتاه و زیبای بیمارستان روانی! برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستان‏‎های روانی رفتیم. بیرون بیمارستان غلغله بود. چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند. چند راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند و بستگان همدیگر را مورد لطف قرار می‏‎دادند. وارد حیاط …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه و زیبای توهم یک مرد !

داستان کوتاه

(داستانک جالب و خواندنی) داستان کوتاه و زیبای توهم یک مرد !  مردی ، شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال ، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه! این‌طوری تعریف می‌کنه: …

بیشتر بخوانید »