ظهور امام زمان

دل به سودای تو بستيم خدا می داند … (شمس مغربی)

( دلنوشته ای در غم فراق امام زمان عج )

دل به سودای تو بستيم خدا می داند … (شمس مغربی)
دل به سوداي تو بستيم خدا مي داند
وز مه و مهر گسستيم خدا مي داند

ستم عشق تو هر چند کشيديم به جان
ز آرزويت ننشستيم خدا مي داند

با غم عشق تو عهدي که ببستيم نخست
بر همانيم که بستيم خدا مي داند

خاستيم از سر شادي و غم هر دو جهان
با غمت خوش بنشستيم خدا مي داند

به اميدي که گشايد ز وصال تو دري
در دل بر همه بستيم خدا مي داند

ديده پر خون و دل آتشکده و جان بر کف
روز و شب جز تو نجستيم خدا مي داند

دوش با «شمس» خيال تو به دلجويي گفت
آرزومند تو هستيم خدا مي داند

( زمزار )

همچنین ببینید

یا صاحب الزمان عج

در انتظار تو، من تا بهار خواهم مرد

( شعری در انتظار ظهور امام زمان عج ) تا بهار خواهم مرد  ( شعر …