( اشعار زیبا )
سوی جانان …
با چشـم مِی پالای خود تا چشمه سـاران می روم
انـدر زلال چشمه ها، من سوی جانان می روم
گــر کــوزه ی دل پـرکنـم از آن زلال دلــربا
بر پیش معشوقم دگر چون شیخ صنعان می روم
غــدار بی رحم جهــان، انــدر نقاب مـه رخان
پیوسته در بندم کشد، ز آن دیده گریان می روم
دست ار بیارم دامنش، گویم که ای معشوق جان
انــدر پنـاه مهــر تو تـا مـرز باران مـی روم
ابــری بر آر از رحمتــت، ممنــون لطف و منتت
تا سـایبان گــردد مـرا، کـاندر بیابان می روم
هان قبله گاهم روی تو، پر می کشم بر سوی تو
بـر آسمان عشق خـود، بـا بال ایمـان می روم
درراه عشقت ار وزد، بـاد نفاق از هر طرف
من سر به فرمانت نهم، در باد و طوفان می روم
الیار! اگر نالد دلت، از دست آب و از گلت
گو مـی رسانم منـزلت، بی مکر شیطان می روم
الیار (جبار محمدی)
برچسب هاابیات الیار (جبار محمدی) اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) با چشـم مِی پالای خود تا چشمه سـاران می روم بیت زیبا جبار محمدی دفتر اشعار الیار (جبار محمدی) دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) دلنوشته های سایت زمزار سایت دلنوشته سایت شعر سایت غزل سروده سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عارفانه سوی جانان شاعرانه ها شعر شعر زیبا شعر زیبا و دلنشین شعر زیبا و عارفانه شعر و سروده زیبا غزال غزل غزل غزل زیبا و دلنشین غزلیات الیار (جبار محمدی)