دلنوشته ای در فراق امام زمان عج از اشعار حاج غلامرضا سازگار (میثم)
بـازآ قـرار دل که به دلها قرار نیست … (شعر انتظار)
بـازآ قـرار دل که به دلها قرار نیست
داغی به سینه سختتر ازانتظارنیست
هر گلهای به صاحب خود دارد اعتبـار
مــا را بدون صــاحب خود اعتبار نیست
در روزگارِ غیبت تو، صبح ما به چشـم
غیر ازغروب غربت و جزشام تار نیست
هر چند در فـراق تـو یک چند زندهایم
دوران انتظـــار بـه جــز احتضـــار نیست
گیــرم ولایت دو جهـان را به ما دهند
مــا را بـه جز ولای شمـا افتخار نیست
بیاقتــدار دولـت حــقِّ تــو شیعــه را
بــا اقتــدار ارض و سمــا اقتـدار نیست
برعاشقی که میکشدش دردانتظار
خوشترزاشک وسوزدل وحال زارنیست
از بـس کـه بیتو تیره شده روزگار ما
فـرقی میان مغـرب و لیل و نهار نیست
بـر بـوستان وحـی حکومت کند خزان
زاغـان شدنـد مــرغ هزار و هزار نیست
گیرم که لحظههاهمه گردندصبح عید
دنیــا بـــرای منتظــران جــز مزار نیست
«میثم» برای عاشق مهدی در این زمان
بیلحظــۀ ظهـــور، بـــهْ از اوج دار نیست
*
*