( شعر انتظار )
اشعار و دلنوشته های مریم توفیقی برای امام زمان (عج)
مست می وصالم آقا بده جوابی
جانم فدای نامت دیگر نمانده تابی
آقای خوب قلبم اینجا دلی شکسته
اینجا دلی اسیر است از شرم و از خرابی
آقا نشانی ات را مرغ دلم نداند
این مرغک گنهکار دنبال دان و آبی
هر دم صدای قلبم آهسته می شود تو
اما هنوز غایب دریایی و سرابی
محو نگاه جانت گشته است چشم جانم
دیدار تو به رویا آری شبیه خوابی
این کوچه و خیابان بی تو صفا ندارد
همچون تمام دریا در موجی از حبابی
ای حاجت رمیده اشفع لنا بخوان تو
در ابتدای نامش دانم که مستجابی
*
*
*
عزیز فاطمه
از حصار فاصله بر من تبسم میکنی
ابرها را با سلامی در دلم گم میکنی
در کدامین جاده هستی ؟ تک سوار بی نشان ؟
با نگاهت ماه را مد تلاطم میکنی
با نوائی سبز ، همرنگ سکوت مصطفی
همچو حیدر بر گنهکاران ترحم میکنی
خاک از شوق حضورت آب بر مو می زند
با ظهورت چشمه را غرق توهم میکنی
ندبه ندبه از دعایم عشق می بارد ولی
با دو رکعت نافله بر من تقدم میکنی
در غروب جمعه ها ، در قبله گاه عاشقان
با سمات دل کشت دل را ترنم میکنی
خوب میدانم که می آئی ، عزیز فاطمه
از حصار فاصله بر من تبسم میکنی !
*
گل همیشه بهار
لغات پر زده ی دل به لب سرود شدند
و شاه بیت غزلهای هرچه بود شدند
بهار در پس پنهان برگ می چرخید
اگرچه ثانیه ها از تپش کبود شدند
به پای بوسی چشمان روشن باران
تمام چلچله ها رهسپار رود شدند
سوار شانه ی گلها رمیده و بی تاب
سپید جامه تنان زمین خمود شدند
حوالی همه احوال عشق پاشی شد
به یمن آمدنت دارها درود شدند
و مرغ های پریشان قالی دل من
شمیم خواه نگاهت به تار و پود شدند
رسید مژده که آمد گل همیشه بهار
ستارگان نگاهم به جان سجود شدند
( زمزار )