بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار زیبا

دلــم افتــــاده ی درد است و درمانــی ندارد…(الیار)

گل زیبا

(اشعار زیبا و سروده های عاشقانه) تاب مهر… زخوناب دلــــم پر کرده جــامش را شقـایق از آن روزی که چشمم را گشودی بر حقایق دلــم افتــــاده ی درد است و درمانــی ندارد طبیبی باید این دل را؛ طبیبی چون تو حـاذق چکاندی ژاله از عشقت چـو بر دامـــان     جانم …

بیشتر بخوانید »

بر خـدا بسپــرده ام دل، در دل طوفان غـــم…(الیار)

غم

(اشعار و سروده های زیبا) درمان غم… برخـدا بسپــرده ام دل در دل  طوفان غـــم گر چه هردم آورد هیجا، همی گُـردان غم کینــه ها چون برف بهمن می نشینـد بام دل تا بسازد سینه ام را عرصه ی جـولان غــم عمــری انــدر دام ظلمت، دربیـابـان ضــلال سینه ام شد …

بیشتر بخوانید »

گشودی چشمه ی عشقی، به زیر طاق ابرویت…(الیار)

چشم زیبا

(شعر و دلنوشته زیبا و عاشقانه) طاق ابرو… گشودی چشمه ی عشقی، به زیر طاق ابرویت هَزارم کردی ای جانان، به باغی پرگل ازرویت چه دلها بردی ازدامن، به عرش عرصه هستی هـزاران دل ببستی تو، به هر تاری زگـیسـویت جهـانی واله آمـد از، کمالاتی کـه مـی بـخشـی چه جـانهایی …

بیشتر بخوانید »

در دلم یادی از آن رخسار زیبا مانده است … (ابوالحسن ورزی)

جملات زیبا و خواندنی از بزرگان

(شعر و دلنوشته زیبا) در دلم یادی از آن رخسار زیبا مانده است پرتوی از او در این آیینه پیدا مانده است هیچ دانی چیست این سرخی که در چشم منست؟؟ آتشی کز کاروان اشک بر جا مانده است در نگاه گاهگاهت شعله ای دید از هوس گر به چشم …

بیشتر بخوانید »

شعر در مورد مادر…(شریعتی)

مادر

(شعر و سروده برای مادر) شعر شریعتی در مورد مادر مادر نگاه خسته و تاریکت با من هزارگونه سخن دارد با صد زبان به گوش دلم گوید رنجی که خاطر تو ز من دارد دردا که از غبار کدورت ها ابری به روی ماه تو می بینم سوزد چو برق …

بیشتر بخوانید »

چهــره آرایــد گــل سوسـن لب آب روان … (الیار)

گل بهارانه

(شعر زیبا) باد نوروزی … بـاد نوروزی می آید سوی گل، بربط زنان تا که گــل لب وا کند، بلبل نشینـد شاخ آن محفـــل شادی بپا دارند و بر رقص آورند خیل عـاشق پیشگان را جمله از پیر و جوان نـازنازان گــل گشــاید دفتــر طنّازی اش بلبلان را خون جگر …

بیشتر بخوانید »

میتوان برداشت دل از خویش و شد از جان جدا (فیض کاشانی)

اشعار و دلنوشته ها

(اشعار و دلنوشته ها) میتوان برداشت دل از خویش…(فیض کاشانی) میتوان برداشت دل از خویش و شد از جان جدا لیک مشکل میتوان شد از بر یاران جدا صحبت یاران خوشست و الفت یاران خوشست این دو با هم یارباید این جدائی آن جدا یار کلفت دیگرست و یار الفت …

بیشتر بخوانید »

شعر بوی عیدی…(شهیار قنبری)

بوی عیدی

(شعر و دلنوشته آغاز بهار) شعر بوی عیدی…(شهیار قنبری) بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو بوی یاس جانمازترمه ی مادربزرگ با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگی مو درمی کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه ی …

بیشتر بخوانید »

اشعار و دلنوشته های جشن نیکوکاری

نیکوکاری

اشعار جشن نیکوکاری؛ جرس قافله آید بر گوش بشنوید اینهمه فریاد و خروش کاروان گل یاس کوله بارش احساس می رسد پیک بهار تا زند جار که شد وقت نثار : جشن نیکوکاری است جلوه ی همیاری است در هیاهوی بهار که شکوفا شود از باغ هزاران گل عشق نغمه …

بیشتر بخوانید »

خوشم به بودن با تو ، خوشم به دربدری

شعر و عاشقانه ها

شعرهای عاشقانه گلچین شده؛ تو را چه نام دهم من ، فرشته یا که پری ؟ برای من تو خدایی دمیده در بشری تو میرسی و دلم را تلاش بیهوده ست نمی شود که نبازم ، نمی شود نبری اگر تو عیب مرا هم نشان دهی غم نیست که مثل …

بیشتر بخوانید »