بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستانک

داستان کوتاه هیزم شکن

داستان کوتاه هیزم شکن

هیزم شکن؛ روزی روزگاری یک هیزم شکن خیلی قوی برای کار سراغ یک تاجر الوار رفت تاجر او را استخدام کرد. و دستمزد خوبی برایش تعیین کرد و همچنین شرایط کاری بسیار خوب بود. بنابراین هیزم شکن ما تصمیم گرفت کارش را به نحو احسن انجام دهد، تا محبت صاحب …

بیشتر بخوانید »

داستان خواندنی نوه خوب من

داستان خواندنی

نوه خوب من؛ حامد با اصرار سوار ماشین پدرش شد. هر کاری کردند از ماشین پیاده بشه نشد که نشد. پدر و مادرش فکر میکردند اگه بفهمه بابا بزرگ رو میخوان ببرن خونه سالمندان و اون دیگه نمی تونه پدر بزرگش رو ببینه قیامت به پا میکنه.اما اینطور نشد. خیلی …

بیشتر بخوانید »

جوان و راز خوشبختی

داستان جوان و راز خوشبختی

داستان جوان و راز خوشبختی شخصی بود، عاقل و فرزانه او پسرش را برای یافتن راز خوشبختی نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان یک ماه و ده روز در صحرا راه رفت تا که به قصر زیبای در فراز قلۀ کوهی رسید. در آنجا مرد خردمندی زنده گی می کرد که …

بیشتر بخوانید »

داستان دختر کشاورز و پیرمرد مکار !

دختر زیبای کشاورز و پیرمرد مکاری که او را میخواست

دختر زیبای کشاورز و پیرمرد مکاری که او را میخواست! روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه …

بیشتر بخوانید »

مجموعه ۶ داستان کوتاه خواندنی و آموزنده

مجموعه ۶ داستان کوتاه خواندنی و آموزنده با نتیجه گیری

مجموعه ۶ داستان کوتاه خواندنی و آموزنده با نتیجه گیری حرف درست یک خانم و همسر میلیونرش از برج نیمه سازشان بازدید می کردند که یک کارگر آن زن را دید و فریاد زد: “مرا به یاد میاوری؟ من و تو در دوران دبیرستان با هم دوست صمیمی بودیم .” …

بیشتر بخوانید »

داستان زيبا و خواندني قورباغه

داستان زيبا و خواندني قورباغه

داستان زيبا و خواندني قورباغه چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما …

بیشتر بخوانید »

داستان خواندني تاجر و 4 همسرش

داستان خواندني تاجر و 4 همسرش

تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد. همسر سومش را …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه عجایب هفتگانه

داستان کوتاه عجایب هفتگانه

داستان کوتاه عجایب هفتگانه معلمی از دانش‌آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را فهرست‌وار بنویسند. دانش‌آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته‌های آنها را جمع‌آوری کرد. با اینکه همه جواب‌ها یکی نبودند اما بیشتر دانش‌آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند: اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه جعبه خالی

داستان کوتاه جعبه خالی

داستان جعبه خالی در شهری دور افتاده، خانواده فقیری زندگی می‌کرد. پدر خانواده از اینکه دختر ۵ساله‌شان مقداری پول برای خرید کاغذ کادوی طلایی رنگ مصرف کرده بود، ناراحت بود چون همان قدر پول هم به سختی به دست می‏آمد. دخترک با کاغذ کادو یک جعبه را بسته بندی کرده …

بیشتر بخوانید »

درویش و گدا

درویش و گدا

درویش و گدا؛ روزی گدایی به دیدن صوفی درویشی رفت و دید که او برروی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب هایش به گل میخ های طلایی گره خورده اند ، نشسته است . روزی گدایی به دیدن صوفی درویشی رفت و دید که او برروی تشکی مخملین …

بیشتر بخوانید »