داستانک آموزندهدیدگاهها برای داستان کوتاه و زیبای توهم یک مرد ! بسته هستند
(داستانک جالب و خواندنی) داستان کوتاه و زیبای توهم یک مرد ! مردی ، شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال ، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه! اینطوری تعریف میکنه: …