بایگانی/آرشیو برچسب ها : دلنوشته

خار غم را بر کن از جان، خاک کن … (الیار)

عاشقانه

( غزلی زیبا و دلنشین ) صفای دل … رو غبــار کیـن دل را پاک کن خار غم را بر کن از جان، خاک کن خـانـه ی دل را بیـارای از کرم در صفــایش، شهـره ی افلاک کن تا نشیـند گوهر عشق اندر آن با گـــلاب صـدق جان نمنــاک کن …

بیشتر بخوانید »

ما را کنون بر آهنين مردان نياز است … (اديب برومند)

گل زیبا - عاشقانه

(اشعار زیبا ) ما را کنون بر آهنين مردان نياز است … (اديب برومند) از جمع ياران، دلنوازان جمله رفتند مژگان گشا، کافسانه سازان جمله رفتند جاي سم اسب سبک تازان در ايندشت گويد که بنگر، يکه تازان جمله رفتند ماندند از جمع سر افرازان قليلي باقي از اين گردن فرازان جمله رفتند …

بیشتر بخوانید »

مرا دیوانه ای بدنام گفتند … (فروغ فرخزاد)

گل زیبا - اشعار -دلنوشته

( شعر زیبا ) شعری زیبا از فروغ فرخزاد نمی دانم چه می خواهم خدایا به دنبال چه می گردم شب و روز چه می جوید نگاه خسته من چرا افسرده است این قلب پرسوز ز جمع آشنایان می گریزم به کنجی می خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور …

بیشتر بخوانید »

باران که شدی مپرس این خانه کیست … (شعر باران)

باران

(شعر و دلنوشته) باران که شدی مپرس این خانه کیست … (شعر باران) باران که شدی مپرس این خانه ی کیست سقف حرم و مسجد و میخانه یکی ست باران که شدی پیاله ها را نشمار جام و قدح و کاسه و پیمانه یکی ست باران! تو که از پیش …

بیشتر بخوانید »

من زنده گــردم با گهــر، با گوهـری از کان تو … (الیار)

عشق

( دلنوشته ای عاشقانه و زیبا ) گوهر عشق … من زنده گــردم با گهــر، با گوهـری از کان تو دارم به جــان سرمـایـه ای از مایه هـای جان تو آن کان تو ارکان دل، در خــانه ای ازآب وگـل رویــد اگــر نوری در آن، از دیــده ی فتـان تو …

بیشتر بخوانید »

عشـــق است آب پاکی بر دامن گناهان … (الیار)

شعر عاشقانه

( دلنوشته زیبا ) حلقهٔ می … دوش انــدرون جـانم سودای دیگر آمد بر کوی می فروشان دل رفت و لب تر آمد گفتم که از چه رویی، غوغا به جانم افتاد گفتــا که با گل و مُل آســـودگــی سر آمد در حلقــه ی گنــاه عصیــان آدمــم من از آن …

بیشتر بخوانید »

مـا مبتــلای عشقیــم، جان بسته بر دل هم …(الیار)

باران زیبا

(اشعار زیبا و خواندنی) بوی باران … بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان بادست اگــر نباشد، شاید بود به دنــدان شادی اگر به دل ها، چون جامه پاره گردد بـردوز و برهم آور چون قـرص ماه تابان گــر سکــه ی نکویــی، دادی به دردمندی از دل بــرون کـن آن را، …

بیشتر بخوانید »

همه چشمند در اين ره که ببينند از تو ديداری …(پارسا تویسرکانی)

یا صاحب الزمان عج

( اشعار درباره امام زمان عج ) همه چشمند در اين ره که بينند از تو ديداری …(پارسا تویسرکانی)   به رخ ماهي، به قد سروي، به دل نوري، به تن جاني خطا گفتم ز من بگذر به از ايني به از آني بسان آيت رحمت همه لطفي همه مهري …

بیشتر بخوانید »

بی تو از گلشن چه حاصل خاطر افسرده را (کلیم کاشانی)

افسرده و غمگین

( شعر زیبا ) بی تو از گلشن چه حاصل خاطر افسرده را … (کلیم کاشانی) بی تو از گلشن چه حاصل خاطر افسرده را خنده ی گل دردسر می آورد آزرده را ساغری خواهم دم آخر ، مگر همراه او سوی تن باز آورم جان به لب آورده را …

بیشتر بخوانید »

ای فلــک! افســون گــردانت غـــم ما را فزود … (الیار)

گل زیبا - شعر

( غزل زیبا و عاشقانه ) بند مرصع … ای فلــک! افســون گــردانت غـــم ما را فزود روزنـــی هــم بهر عبــرت از بـرای مـا گشــود گـرچــه بازیهــای این دهرم کمر خـم می کند زینــت رؤیـایـی اش گـــاهی دل مـــا را ربـــود ای فلــک زنجیر و بنـدت بس مرصـع کرده ای …

بیشتر بخوانید »