عشق

نغمـه سـازش مرا از عـالـم رؤیـا گرفت (الیار)

( غزلیات عاشقانه و ناب )
در دامن دریای عشق … الیار (جبار محمدی)
نغمـه ی سـازش مرا از عـالـم رؤیـا گرفت
در خیالـش این دلـم با جـام عشقی پا گرفت
از نیـازی کـه به نـازش در دلـم تفسیر شد
بقچـه ی دل وا شد و جان را دم غوغا گرفت
مصلحت سویی نهاد این دل سـر پیمانه شد
گــر چه عقلـم بـارهـا با او سـر دعوا گرفت
قطره بود این دل رها در دامن صحرای غم
شـد روان با جوی عشقش دامن دریا گرفت
آنچنـان آسـوده شـد از قیـل و قـال د نیوی
همچو طفلی گم که در آغوش مادر جا گرفت
خـار پوچی ها بسی آزرده بودش در جهان
در فــراق دلبـــرم بـا عشــق او معنـا گرفت
تـا دل الیـــار را سنجـد سـر پیمــان عشـق
دست تقـدیرش ازل از دست او امضا گرفت
 ( زمزار )

همچنین ببینید

یا اباصالح

تو، معنى کلمات همیشه زیبایى

( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) بهار رویا … شعر از محمد عزیزى …