بایگانی/آرشیو برچسب ها : دلنوشته

میتوان برداشت دل از خویش و شد از جان جدا (فیض کاشانی)

اشعار و دلنوشته ها

(اشعار و دلنوشته ها) میتوان برداشت دل از خویش…(فیض کاشانی) میتوان برداشت دل از خویش و شد از جان جدا لیک مشکل میتوان شد از بر یاران جدا صحبت یاران خوشست و الفت یاران خوشست این دو با هم یارباید این جدائی آن جدا یار کلفت دیگرست و یار الفت …

بیشتر بخوانید »

شعر بوی عیدی…(شهیار قنبری)

بوی عیدی

(شعر و دلنوشته آغاز بهار) شعر بوی عیدی…(شهیار قنبری) بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو بوی یاس جانمازترمه ی مادربزرگ با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگی مو درمی کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه ی …

بیشتر بخوانید »

پس از ما تیره روزان روزگاری میشود پیدا…(حزین لاهیجی)

حزین لاهیجی

(شعر و دلنوشته) پس از ما تیره روزان روزگاری میشود پیدا (حزین لاهیجی) پس از ما تیره روزان روزگاری میشود پیدا قفای هر خزان آخر بهاری میشود پیدا مکش ای طور با افسرده حالان گردن دعوی که در خاکستر ما هم شراری میشود پیدا پس از فرهاد باید قدر این …

بیشتر بخوانید »

اشعار و دلنوشته های جشن نیکوکاری

نیکوکاری

اشعار جشن نیکوکاری؛ جرس قافله آید بر گوش بشنوید اینهمه فریاد و خروش کاروان گل یاس کوله بارش احساس می رسد پیک بهار تا زند جار که شد وقت نثار : جشن نیکوکاری است جلوه ی همیاری است در هیاهوی بهار که شکوفا شود از باغ هزاران گل عشق نغمه …

بیشتر بخوانید »

اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی (ع)

سیدالکریم

(شعر و دلنوشته) اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی (ع) ماه آسمان ری افق فضل و شرف را قمری پیدا شد یا كه در طور ولایت شجری پیدا شد باز از بحر ولایت گهری پیدا شد نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد درسماوات و زمین جشن عظیم است …

بیشتر بخوانید »

دل نوشته ها و جملات جدید عاشقانه

عاشقانه ها

جملات عاشقانه؛ همه ماهر شده اند: یک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد ! اما من ناشیانه به یک نفر دل میبندم هزاران بار ! . . از اون گله نکن … وقتی تو جا خالی دادی … اون بغلم کرد تا زمین نخورم . . . تمام …

بیشتر بخوانید »

درودت باد ای در قحطی عشق و جنون / مجنون‌تر از لیلی و شیرین‌تر ز هر فرهاد

حضرت مهدی (عج)

دلنوشته درودت باد…. درودت باد ای داد ِ پس بیداد درودت باد ای در کرنش لبهای ما ، صد حنجره فریاد درودت باد ای واگیر ِ بیداری بر این مخمورگان مات ِ دشمن شاد درودت باد ای در قحطی عشق و جنون ، مجنون‌تر از لیلی و شیرین‌تر ز هر …

بیشتر بخوانید »

عاشق شو … عاشق بمان … و عاشق بمیر …

شعر های عاشقانه

عاشقانه های یک عاشق ؛ سرم به تعظیم اولین دیدارمان ، نماز شکر به جا می آورد… . . . و در خانه ی ما … مادرم سه قانون داشت عاشق شو … عاشق بمان … و عاشق بمیر … بابا می خندید و مثل تمام مردهای آن روزی … …

بیشتر بخوانید »

اشعار زیبای احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی

اشعار زیبای احمد رضا احمـدی ما از کنجکاوی درباره‌ی ابر گذشته بودیم ما فقط کنجکاو باران و صدای سنتور بودیم… ما نه عمق را دوست داشتیم نه امید را ما ساکنان خانه را گُم در صدای سنتور دوست داشتیم… * * شتاب مكن كه ابر بر خانه ات ببارد و …

بیشتر بخوانید »

دلم به لبخند تنهای مادر خوش است …دلنوشته

شعر و دلنوشته

دلنوشته جدایی در سکوت به انتهای راهرو پرواز می کنم … گویی از آینه ها صدا می گذشت … به سوی صدا رهسپار می شوم … نور مهتابِ امشب … نوازشگر چشمها می شود…. دلم به لبخند تنهای مادر خوش است صدای باد و باران … کمی همهمه می کند …

بیشتر بخوانید »