بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار الیار (جبار محمدی)

نباشـد زندگی غفلت، ببالد جان به بیداری (الیار)

شعر عاشقانه

( غزل زیبا ) طنین طبل بیداری … الیار (جبار محمدی) به کوی چشم دارانش چو پیر می فروش آید صدای طبل بیداری در آن دم سوی گوش آید طنیـن جـان فزایـش تا در آفـاق جهان پیچد هیاهوهــای جانکــاه شُبان شب خمــوش آید نشان حق پرستی گر کسی را در …

بیشتر بخوانید »

آیینه ی جانم کن، آیین محبّت را (الیار)

عاشقانه

( شعر عاشقانه ) همره دیرین … الیار (جبار محمدی) بیگانه مپندارم؛ ای همرهِ دیرینم! فرهاد تواَم من؛ تو، همچون گلِ شیرینم با دسته گلِ عشقی، بر پای تو بنشینم تا گَرد ره از رویت، با حوصله بر چینم پس با گلِ لبخندی، یک لحظه نگاهم کن آسوده زِ آهم …

بیشتر بخوانید »

بهار عمر ما دور جوانی است (الیار)

شعر درباره جوانی

( شعر نو ) جوانی … الیار (جبار محمدی) بهار عمر ما دور جوانی است پر از باران عشق و زندگانی است جوانی هاله ای از شوق و ذوق است بَرد از چهره ی جان، رنگ بدبختی دَرَد شیرازه ی سختی جوانی دوره ی بشکستن قفلِ درِ زندان سستی هاست …

بیشتر بخوانید »

عمر است چون خزانه (شعر نو)

پیرزن روستایی

(شعر نو) خزانه عمر … الیار (جبار محمدی) عمر است چون خزانه هر لحظه اش چو دُرّی است بر تارک زمانه در این خزانه گویی هر فرصتی نهان است هر فرصتی در اینجا جانی دگر به جان است فرصت برای رَستن از دامن سیاهی فرصت برای رُستن تا چشمه ی …

بیشتر بخوانید »

هر که نخواهد، دهد دل به مسیحای عشق (الیار)

یا مولا علی

( دلنوشته ای برای امام علی سلام الله علیه ) حلقهٔ نیک اختری … الیار (جبار محمدی) دایــره ی عشـق مـن تا زتو محور گرفت خـاک دل از مهـر تـو صولت اختر گرفت شمــع وجـود مـن از فـوت قضا مرده بود از دم  عیسـائی ات بــار  دگــر درگرفت دار دلـم …

بیشتر بخوانید »

نغمـه سـازش مرا از عـالـم رؤیـا گرفت (الیار)

عشق

( غزلیات عاشقانه و ناب ) در دامن دریای عشق … الیار (جبار محمدی) نغمـه ی سـازش مرا از عـالـم رؤیـا گرفت در خیالـش این دلـم با جـام عشقی پا گرفت از نیـازی کـه به نـازش در دلـم تفسیر شد بقچـه ی دل وا شد و جان را دم غوغا …

بیشتر بخوانید »

ای معلــم! غم نشیــن غم نشـانی در جهـــان (الیار)

معلم

( غزلی در وصف مقام معلم ) ای معلم … الیار (جبار محمدی) بر دم دروازه ی حکمت تو گوش آورده ای خـوان تعلیـم و تعلـم را تـو نـوش آورده ای ای معلــم! غم نشیــن غم نشـانی در جهـــان و اندرین ره عشق خود را گل فروش آورده ای بر  …

بیشتر بخوانید »

آفت از ابــر ریــا بــارد ســر گلـزار دین (الیار)

گل - شعر

(اشعار حکیمانه) آفت دین … الیار (جبار محمدی) آفت از ابــر ریــا بــارد ســر گلـزار دین واعـظ ناخـالــصی گـردد اگر سـردار دیـــن واعـظ ار غافــل ز مغـز دفتر ایمان و دین گـوهــر ایمــان فروشــد بر سر بــازار دین شیخ ظاهر بین و ظاهر ساز و حراف چموش آورد با نــام …

بیشتر بخوانید »

هــر کـس کــه بر بـلای ولا مبتــلا شود (الیار)

ثار الله

( غزلی در وصف امام حسین سلام الله علیه ) بلای ولا … الیار (جبار محمدی) هــر کـس  کــه  بر  بـلای  ولا  مبتــلا  شود با کیمیـای مهـر مسش چون طـلا شود رنــگ  تعلـــق  از  رخ  جـــان پــر درآورد بر جمــع سالکـان طریقــت صـلا شود زنگــــار کینــــه را بتـکـــانـد  ز دامنـــش …

بیشتر بخوانید »

ز چشـم غمـزه دانستـم نباشـد این زمین جایم (الیار)

چشم زیبا

(غزل عاشقانه) جام ساقی … الیار (جبار محمدی) میســر شـد کــه من جـامی ز عشق او بپیمایم فضــای خــانه ی  دل را دگــر با غــم نیالایـم مرا این آرزو روزی که بر شاخ ثمــر بنشست ســوار پـر شـدم تـا سـر بر اوج آسمـان سایم رها گردان تو ای ساقی از …

بیشتر بخوانید »