مادر

شعرهایی زیبا درباره مــــــــادر

(دلنوشته های مناسبتی)

شعرهای زیبا درباره ی مـــــــــادر

حديث از خــــــــــــــاتم پيغمبـــران است
كه جنّت  زير پـــــــــاي مادران است
بزن بر پاي مــــــــــــــادر بوسه از شوق
كه خاك پــــــاي او رشك جنان است
گرچه در  عالم  پد ر دارد  مقامي ارجمند
ليكن افزون ازپدر قدر ومقام مادر است
مادر  دانا   كند  فرزند دانــــــــا تربيت
هركه برهرجا رسدازاهتمام مادر است

*

*

*

مادر

*

*

*

شد صفحه روزگار تیره
تا دفتر من گشود مادر

از هستی من، نشانه ای نیست
خود بودن من چه بود، مادر

ناموخت مرا زمانه درسی
رندانه ام آزمود، مادر

من در یتیم و گردش چرخ
از دست توام ربود مادر

در دامن روزگارم افکند
از دامن خود چه زود مادر

حالیست مرا که گفتی نیست
گریم همه رود رود مادر

هر روز سپهر سفله داغی
بر داغ دلم فزود مادر

از اختر من شدست گویی
دریای فلک کبود مادر

این ابر منم کز آتش دل
بر چرخ شدم چو دود، مادر

با من همه بخت در ستیزاست
من خاستم، او غنود، مادر

ابریشم بخت من تهی گشت
یکباره ز تار و پود، مادر

این کودک درد آشنا را
ایکاش نزاده بود، مادر

شعریست که در غم تو، فرزند
با خون جگر سرود مادر

*

*

*

مادر

*

*

*

دستت را هيزم و طناب بريده و زخمي کرده است
قدت را نشاء و خرمن کوبي خم نموده است

حتي يک لحظه در دنيا نياسودي
عمرت در گشتن و دويدن در جنگل و صحرا تمام شده است

لالالالا، به قربان تن خسته ات
فداي بوي پيراهن مادرم بشوم

به فدايت که مرا در گهواره تاب مي دادي
به فدايت که شب ها برايم نمي خوابيدي

برايم تا صبح لالايي مي خواندي
به فدايت که برايم آرزوها داشتي

لالا، به فدايت که دلم پر از حسرت و آرزوست
بدون تو دنيا برايم زندان است

به فدايت که کوله باري از هيزم بر پشتت نهادي
به فدايت که دستانت پينه بسته است

يا مشغول نشاء و يا به دنبال دام ها روانه بودي
لالا، چشمم پر از اشک است، به فدايت

تو خوشي دنياي من بودي
خورشيد، حتي گوشه دل تو نمي شود

بهار، نيز بنفشه دستانت نخواهد شد
اگر تمام خوشي هاي دنيا برای من باشد

هرگز ارزش خوابيدن در آغوش گرم مادر را نخواهد داشت

لالا، به فداي غمخوار خودم

به فدايش که اکنون تنش بيمار و رنجور است.

*

*

*

مادر

*

*

*

ای آن که تویی صبور خانه ، مادر
ای شمع تویی فروغ خانه ، مادر

ای عطر تو عطر هر بهار است ، مادر
وای (وی) مهر تو در حد کمال است ، مادر

ای نام تو  ملک ،چه بی ریایی ، مادر
هم شاه غم و ملک  وفایی  ، مادر

ای آن که بهشت  بود تو را ، ای مادر

كآن وعده ی اوست ، خدا ، تورا ای مادر

ای افضل و ای سرور و  ای شاه کلیدم ، مادر
زآن لحظه ی کودکی تویی امیدم ، مادر

ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز
زآن لحظه خدا تو را صدا زد ، مادر

این نام تو ، نام توست زآن روز نخست
زآن  دم همه  مبهوت ثنایت ، مادر

(زمزار)

همچنین ببینید

یا اباصالح

تو، معنى کلمات همیشه زیبایى

( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) بهار رویا … شعر از محمد عزیزى …