دل نوشته ها و اشعار زیبا

علی پناه همه خلق و تو پناه علی … (دلنوشته)

فاطمیه

(شعر و دلنوشته در مدح فاطمه سلام الله علیها) علی پناه همه خلق و تو پناه علی … (حسین ایزدی) علی پناه همه خلق و تو پناه علی میان کوچه تویی یک تنه سپاه علی علی کنار تو قد راست می کند یعنی وجود حضرت تان بوده تکیه گاه علی …

بیشتر بخوانید »

جز در صفای اشک، دلم وا نمی شود … (شهریار)

لاله

(غزل زیبا و دلنشین) جز در صفای اشک دلم وا نمی شود … (شهریار) بیداد رفت لاله بر باد رفته را یا رب خزان چه بود بهار شکفته را هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید نو کرد داغ ماتم یاران رفته را جز در صفای اشک دلم …

بیشتر بخوانید »

عشق یعنی انتظار و انتظار … (دلنوشته)

عشق

(دلنوشته) عشق یعنی … (صادق علی حسینی) عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هر چه بینی عکس یار عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن عشق یعنی سر به در آویختن عشق …

بیشتر بخوانید »

عشق یعنی خاطرات بی غبار … (حسین بوسر)

عشق

( شعر زیبا ) شعر عشق یعنی … (حسین بوسر) عشق یعنی خاطرات بی غبار … دفتری از شعر و از عطر بهار عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز … زمزمه از عاشقی با سوز و ساز عشق یعنی چشم خیس مست او … زیر باران دست تو در …

بیشتر بخوانید »

شعر راز خاکستر … (امیرهوشنگ ابتهاج)

راز عم آلود

(شعر) شعر راز خاکستر … (امیرهوشنگ ابتهاج) به جز باد سحرگاهی كه شد دمساز خاكستر؟ كه هر دم مي گشايد پرده ای از راز خاكستر به پای شعله رقصيدند وخوش دامن كشان رفتند كسي زان جمع دست افشان نشد دمساز خاكستر تو پنداری هزاران نی در آتش كرده اند اینجا …

بیشتر بخوانید »

جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش … (هوشنگ ابتهاج)

غربت تنهایی

(دلنوشته) جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش … (هوشنگ ابتهاج) زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران ، غریب نیست جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش کزجان شکیب هست و زجانان شکیب نیست گم گشته ی دیار محبت کجا رود نام …

بیشتر بخوانید »

بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان … (الیار)

کمک

( دلنوشته ها ) بوی باران … بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان با دست اگــر نباشد، شاید بود به دنــدان شادی اگر به دل ها، چون جامه پاره گردد بـردوز و برهم آور چون قـرص ماه تابان گــر سکــه ی نکویــی، دادی به دردمندی از دل بــرون کـن آن …

بیشتر بخوانید »

ز شب های دگر دارم تب غم بیشتر امشب … (وحشی بافقی)

شعر عاشقانه

( شعر عاشقانه و زیبا ) ز شب های دگر دارم تب غم بیشتر امشب … (وحشی بافقی) ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب مباشید ای رفیقان امشب دیگر ز من غافل که از بزم شما خواهیم بردن درد سر …

بیشتر بخوانید »

در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار … (عبید زاکانی)

غم

( اشعار زیبا ) قصه ی درد دل ( عبید زاکانی ) قصه ی درد دل و غصهٔ شبهای دراز صورتی نیست که جائی بتوان گفتن باز محرمی نیست که با او به کنار آرم روز مونسی نیست که با وی به میان آرم راز در غم و خواری از …

بیشتر بخوانید »

متن های زیبا درباره کمک به دیگران

یتیم

( دکلمه های قشنگ روز نیکوکاری ) متن های زیبا درباره کمک به دیگران اینجا باغ عاطفه است. درختانِ احساس، شکوفه کرده اند. بر گلبرگ های ایمان،شبنم محبّت چکیده است. پرنده های نیکوکاری، فضای باغ را از نغمه های توحیدی خود پر کرده اند و باغبان لبخندزنان فریاد می زند: …

بیشتر بخوانید »