بایگانی/آرشیو برچسب ها : دلنوشته

عشق یعنی خاطرات بی غبار … (حسین بوسر)

عشق

( شعر زیبا ) شعر عشق یعنی … (حسین بوسر) عشق یعنی خاطرات بی غبار … دفتری از شعر و از عطر بهار عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز … زمزمه از عاشقی با سوز و ساز عشق یعنی چشم خیس مست او … زیر باران دست تو در …

بیشتر بخوانید »

شعر راز خاکستر … (امیرهوشنگ ابتهاج)

راز عم آلود

(شعر) شعر راز خاکستر … (امیرهوشنگ ابتهاج) به جز باد سحرگاهی كه شد دمساز خاكستر؟ كه هر دم مي گشايد پرده ای از راز خاكستر به پای شعله رقصيدند وخوش دامن كشان رفتند كسي زان جمع دست افشان نشد دمساز خاكستر تو پنداری هزاران نی در آتش كرده اند اینجا …

بیشتر بخوانید »

جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش … (هوشنگ ابتهاج)

غربت تنهایی

(دلنوشته) جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش … (هوشنگ ابتهاج) زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران ، غریب نیست جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش کزجان شکیب هست و زجانان شکیب نیست گم گشته ی دیار محبت کجا رود نام …

بیشتر بخوانید »

بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان … (الیار)

کمک

( دلنوشته ها ) بوی باران … بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان با دست اگــر نباشد، شاید بود به دنــدان شادی اگر به دل ها، چون جامه پاره گردد بـردوز و برهم آور چون قـرص ماه تابان گــر سکــه ی نکویــی، دادی به دردمندی از دل بــرون کـن آن …

بیشتر بخوانید »

ز شب های دگر دارم تب غم بیشتر امشب … (وحشی بافقی)

شعر عاشقانه

( شعر عاشقانه و زیبا ) ز شب های دگر دارم تب غم بیشتر امشب … (وحشی بافقی) ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب مباشید ای رفیقان امشب دیگر ز من غافل که از بزم شما خواهیم بردن درد سر …

بیشتر بخوانید »

در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار … (عبید زاکانی)

غم

( اشعار زیبا ) قصه ی درد دل ( عبید زاکانی ) قصه ی درد دل و غصهٔ شبهای دراز صورتی نیست که جائی بتوان گفتن باز محرمی نیست که با او به کنار آرم روز مونسی نیست که با وی به میان آرم راز در غم و خواری از …

بیشتر بخوانید »

بر نـدارم ز درت دسـت دعـا، تا لب گـور … (الیار)

دعای مادر

( شعر قسنگ ) تخت مرصع … از درت سهـم کـرامـت ببـرد مرد کفور لاجـرم چشـم من انــدر کرمت  روز نشور کـی فراموش کنـی قسمت ما دلشدگان آنـی  از  یـاد  نبـردی  طلـب  بلبـل  و مور چون که نزیکتری از رگ گردن به دلم مـن صدایـت بکنـم از ره نـزدیک چه …

بیشتر بخوانید »

دانسته ام كه هر چه كنی جز فریب نیست … (نادرپور)

عشق

(اشعار زیبا و خواندنی) دانسته ام كه هر چه كنی جز فریب نیست … (نادرپور) گر آخرین فریب تو ، ای زندگی ، نبود اینك هزار بار ، رها كرده بودمت زان پیشتر كه باز مرا سوی خود كِشی در پیش پای مرگ فدا كرده بودمت هر بار كز تو …

بیشتر بخوانید »

هر سحر نام تو را با سوز دل سر داده ام … (سهيل محمودي)

سوزناک و عاشقانه

( شعر عاشقانه ) هر سحر نام تو را با سوز دل سر داده ام … (سهيل محمودي) مانده ام در حسرت بالا بلایی روز و شب جان دهم از دوری دیر آشنایی روز و شب هر سحر نام تو را با سوز دل سر داده ام تا مگر بر …

بیشتر بخوانید »

دلنوشته هایی در سوگ مادر بی نشان

شهادت حضرت فاطمه س

( متن ادبی زیبا ویژه شهادت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ) دلنوشته هایی در سوگ مادر بی نشان  « جای خالی یاس » فاطمه جان، سنگ‏ها بر سوگ تو ندبه می‏خوانند؛ در غروبی که شاخه‏ات را شکسته بودند. امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، …

بیشتر بخوانید »