بایگانی/آرشیو برچسب ها : سروده

دل میبری و روی نهان میــــکنی چرا؟ … (ناصرالدین شاه قاجار)

دلبرانه

( اشعار عاشقانه ) چرا ؟ … دل میبری و روی نهان میــــکنی چرا؟ خود میکشی مرا و فغان میکنی چرا؟ گــــر در کمین کشتن عشاق نیستی تیر کـــرشمه را به کمان میکنی چرا؟ گـــر درخیال مرهم دلهای خسته ای آن تار طره مشک فشان میکنی چرا؟ اين تير غمزه …

بیشتر بخوانید »

نـور خــدا همیــشه، در هـر کجـا عیـان است … (الیار)

عاشقانه - شب و تنهایی

( اشعار عارفانه ) حق پرست … دیشب به خواب نوشین، چشم از جهان ببستم سـاقـی به پیشـم آمـد، بگرفت شست دستم بر حلقــه ی مریــدان گفتـا خوش آمدی جان پرسیدم از چه رویی، مـن مست مست مستم بــردم بـه بـاغ رضــوان آن ســاقی خــدایــی در جمــع خوبرویـــان، یک ســاعتی …

بیشتر بخوانید »

اشعار و دلنوشته های عید قربان

عید قربان

( شعر مناسبت های مذهبی ) اشعار و دلنوشته های عید قربان مژده بادا به مسلمان که قربان آمد شادی و عشق دوباره به سامان آمد گشته هنگام گسستن ز ریا و تزویر عید اضحی شد و باز موسم ایمان آمد در منا موقع رمی جمرات است کنون وقت رمی هوس …

بیشتر بخوانید »

اشعار روز عرفه ( روز نیایش )

عرفه

( اشعار مناسبت های مذهبی ) اشعار روز عرفه ( روز نیایش ) عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟ چقدر ناله زنم  آه ، کجایی آقا ؟   رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و… پس قرارا من و تو کی و کجا ای جانا   منتظرهات …

بیشتر بخوانید »

ابیات و سروده های شهادت باقرالعلوم (ع)

شهادت امام محمد باقر ع

( اشعار مذهبی ) ابیات و سروده های شهادت باقرالعلوم (ع) عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را نفس سوخته از خاطره ای پرپر را روضه خوانی مرا گرم نمودی امشب روضه ی آنهمه گل، آنهمه نیلوفر را آخرین حلقه ی شبهای محرّم هستم شکر، ای زهر ندیدم سحـری دیگر را …

بیشتر بخوانید »

مرغ شهبـــالم ولــی محبــوس زنــدان تنم … (الیار)

شعر و دلنوشته زیبا

( غزل زیبا و دلنشین ) مرغ شهبال … مرغ شهبـــالم ولــی محبــوس زنــدان تنم بهرآزادی به دنیا این همه جــان می کَنـــم من به دنیا گفته ام هیهات اگر ســرخم کنم گر نبـودی حکــم او، می کندم این پیراهنم در جها ن و تار و پودش من خدا را …

بیشتر بخوانید »

اشعار و دلنوشته ها در وصف شاهچراغ (ع)

شاهچراغ سلام الله علیه

( اشعار مذهبی ) اشعار و دلنوشته ها در وصف شاهچراغ (ع) زائرین در این مقام انوار یزدان دیده اند          عارفان این آستان را کعبه جانان دیده اند چشمه تابان و خورشید جهان افروز را          خاک بوس این بکیوان رفته ایوان دیده اند خستگان تشنه لب را در …

بیشتر بخوانید »

اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام … (رهی معیری)

حدیث جوانی

( اشعار زیبا و دلنشین ) حدیث جوانی … ( رهی معیری ) اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام چون اشک در …

بیشتر بخوانید »

بیــا ای صاحب هستی ، خزان دل بهـاران کن … (الیار)

گل زیبای بهاری

( شعر زیبا ) دعای جان … بیــا ای صاحب هستی خزان دل بهـاران کن درآن تخم از نشاط افکن، جمالت را نمایان کن به خون آلایَش از عشقت ز هر آلودگی پالا دل مــا را به رنــگ خود بیارای و بســامان کن دل مــا بود از اول صاف و …

بیشتر بخوانید »

چون درختی در زمستانم … (اخوان ثالث)

پیغام

( دلنوشته ها ) پيغام … (مهدي اخوان ثالث) چون درختي در صميم سرد و بي ابر زمستاني هر چه برگم بود و بارم بود هر چه از فر بلوغ گرم تابستان و ميراث بهارم بود هر چه ياد و يادگارم بود ريخته ست چون درختي در زمستانم بي كه پندارد بهاري …

بیشتر بخوانید »