بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر

انــدر پنـاه مهــر تو تـا مـرز باران مـی روم … (الیار)

شعر زیبا

( اشعار زیبا ) سوی جانان … با چشـم مِی پالای خود تا چشمه سـاران می روم انـدر زلال چشمه ها، من سوی جانان می روم گــر کــوزه ی  دل  پـرکنـم از آن زلال  دلــربا بر پیش معشوقم دگر چون شیخ صنعان می روم غــدار  بی رحم جهــان، انــدر  نقاب  …

بیشتر بخوانید »

اشعار وفات حضرت معصومه (س)

وفات حضرت معصومه

(دلنوشته های مناسبت های مذهبی) اشعار وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها) هر جا که خواهری است ، برادر همیشه هست دنبال هر برادر ، خواهر همیشه هست این جذبه های عشق تمامی نداشته دلدادگی میان دو دلبر همیشه هست تا مرو از مدینه ، مسیر محبت است این جاده …

بیشتر بخوانید »

من گــل اشعــار خـود را از لبـانت چیده ام … (الیار)

گل زیبا

(دلنوشته های زیبا) غزال غزل … بـا غـزل هم مـن غـزال آرم به بستـان دلت تـا بـه دیدارش بیـارایم جمال خوشگلت نـافـه ای از نـاف اشعــارم تــراود تـا مگــر پاشم از مشک کـلامم بر نگارین سنبلت من گــل اشعــار خـود را از لبـانت چیده ام می فشانم تا گل اندر …

بیشتر بخوانید »

هر که همچون صبحدم دارد هوای نیمشب (محمد حسین جلیلی)

عکس زیبا

(دلنوشته) هر که همچون صبحدم دارد هوای نیمشب (محمد حسین جلیلی) هر که همچون صبحدم دارد هوای نیمشب گرد غم از دل زداید با صفای نیمشب الفتی دارم خدایا با دل شب واگذار نیمشب را بهر ما ، ما را برای نیمشب صد چو ملک نیمروزش هست در زیر نگین …

بیشتر بخوانید »

دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی … (بهادر یگانه)

عاشقونه زیر بارون

(شعر زیبا) دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی  … (بهادر یگانه) دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی ز بس تنها نشستم همچو گل های بیابانی دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی به بختِ تیره ی خود اشکِ غم …

بیشتر بخوانید »

دل نمی گنجــد ز شـوق رویش اندر خانه اش … (الیار)

عاشقانه - اشعار

(اشعار عاشقانه) محراب عشق … دل نمــی گنجــد زشــوق رویش اندر خانه اش تــرک جـانـم می کند اندر ره جـانـانـه اش تـا بـدیـدش کــوی او، حـوض شــراب نـاب را بر سر آن شد که ز آن می، پرکند پیمانه اش چــون چشیــد از آن مــی کـوثـر نشـان جام او چـون …

بیشتر بخوانید »

دردم نه همین است که بستند پرم را … (عاشق اصفهانی)

حقیقت گل ها

(دلنوشته ها) دردم نه همین است که بستند پرم را  … (عاشق اصفهانی) دردم نه همین است که بستند پرم را ترسم نرسانند به گلشن خبرم را از حسرت مرغی که جدا مانده ز گلشن آگه نشدم ، تا نشکستند پرم را گردی ست ز من باقی و ترسم که …

بیشتر بخوانید »

در گـذرگاه جهـان، اندر گـذارم روز و شب … (الیار)

روز ملی گل و گیاه (25 خرداد)

(سروده ای زیبا و عارفانه ) مجروح تیر ناوک … درگـذرگاه جهـان، اندر گـذارم روز و شب بـر در آن شـاه خوبان سـربدارم روز و شب دم به دم ساقی ز رویش شهد نابم می دهد با مـی او در خـرابـاتش خمــارم روز و شب من مـدام انــدر خرابـات رخ …

بیشتر بخوانید »

آوازي از پنجره ماه … (سیاوش کسرایی)

اشعار زیبا و عاشقانه

( اشعار زیبا و عاشقانه ) آوازي از پنجره ماه … (سیاوش کسرایی) آدم ای رفته از بهشت ای مانده در زمین عریان و پک و بکره و تفته مانده ام هانم برشو و ببین تا اوج قله هاش همه خواهش است و بس این سینه ها در آرزوی باروز …

بیشتر بخوانید »

اشعار زیبایی از محمد علی بهمنی

اشعار برگزیده استاد محمد علی بهمنی “تو…” پر می کشم از پنجره ی خواب تو تا تو هر شب من و دیدار در این پنجره با تو از خستگی روز همین خواب پر از راز کافی ست مرا، ای همه ی خواسته ها تو دیشب من و تو بسته ی …

بیشتر بخوانید »